در این شیوه از پژوهش بر خلاف شیوه کمی داده ها به طور کلی غیر عددی هستند. تحقیق کیفی بر دادههای بهدستآمده توسط محقق از راه های ذیل استوار است:
1.مشاهده دست اول. 2. مصاحبه. 3.پرسشنامه (که شرکتکنندگان به صورت توصیفی مینویسند) 4.گروههای کانونی. 5. مشاهدات مشارکتکننده. 6. ضبطهای در محیطهای طبیعی. 7. اسناد. 8. مطالعات موردی. 9. و مصنوعات متکی است.
انواع روش های کیفی
1- قوم نگاری (ethnography),
2- تئوری بنیادی، یا گراندد تئوری به نام های تئوری داده بنیاد، نظریه داده بنیاد، نظریه بنیادی، نظریه زمینه ای، نظریه برخواسته از داده ها یا GT l شناخته می شود که مخفف (Grounded Theory) و دو اصطلاح نمونه گیری نظری و اشباع نظری در پژوهش ها ویژه این نوع از تحقیقات است.
3- تحلیل گفتمان (discourse analysis)
4- پدیدارشناختی (Phenomenology) که به بررسی تجربه زیسته میپردازد (experience)
5- مورد پژوهی (Case study)
موارد استفاده روشهای تحقیق کیفی
1- جامعه شناسی
2- مردم شناسی
3- علوم سیاسی
4- روانشناسی
5- مددکاری اجتماعی
6- فرهنگ عامه
7- تحقیقات آموزشی
سنت های فلسفی
محققان کیفی نیز تحت تأثیر جامعه شناسی دانش و آثار آلفرد شوتز، پیتر ال. برگر، توماس لاکمن و هارولد گارفینکل قرار گرفته اند. مشارکتهای فلسفی جدیدتر به تحقیق کیفی موضوعاتی مانند شکگرایی، ایدهگرایی، ایدهآلیسم، هرمنوتیک، تجربهگرایی و عقلگرایی را پوشش دادهاند و جامعه کیفی را با انواع رویکردهای واقعگرایانه آشنا کردهاند. پرنکی همچنین به برخی از حوزههای نادیده گرفته شده در تحقیقات کیفی، مانند هستیشناسی اجتماعی، و سرمایهگذاری در قلمروهای جدید (مانند مکانیک کوانتومی) میپردازد تا بحثی معاصر درباره مشکلات کیفی رایج، مانند مطلقگرایی و جهانشمولی را برانگیزد.با این وجود چندین سنت فلسفی و روانشناختی روی رویکردهای محققین به تحقیقات کیفی تأثیر گذاشته است، از جمله پدیدارشناسی، ساخت گرایی اجتماعی، کنش متقابل نمادین و پوزیتیویسم.
پدیدارشناسی: به مطالعه فلسفی ساختار آگاهی و تجربه ذهنی کلی فرد اشاره دارد.
ساختگرایی: مانند نظریه زمینهای، به این نکته توجه میکند که چگونه ذهنیت محقق و شرکتکنندگان در مطالعه میتواند بر نظریهای که از تحقیق توسعه مییابد تأثیر بگذارد.
رویکرد کنش متقابل نمادین: به بررسی چگونگی درک افراد و گروه ها از جهان می پردازد.
پوزیتیویست سنتی: به تحقیقات کیفی به دنبال درک عینی تری از جهان اجتماعی هستند.
منابع داده
محققان کیفی از منابع مختلف داده برای درک موضوع مورد مطالعه خود استفاده می کنند. این منابع داده شامل مصاحبه های عمیق، گروه های متمرکز، مصاحبه های استاندارد شده و مصنوعاتی مانند کتاب ها یا آثار هنری است.
روش مطالعه موردی، اولویت پژوهشگران کیفی برای عمق، جزئیات و زمینه را مثال میزند. مثلث بندی داده ها نیز راهبردی است که در تحقیقات کیفی مورد استفاده قرار می گیرد.
خود مردم نگاری، خود، یک روش تحقیق کیفی است که در آن محقق از تجربه شخصی خود برای درک یک موضوع استفاده می کند.
نظریه پایه یک نوع تحقیق استقرایی است که بر اساس یک نگاه بسیار دقیق به مشاهدات تجربی حاصل از مطالعه است.
تحلیل موضوعی شامل تحلیل الگوهای معناست. تجزیه و تحلیل مکالمه در درجه اول برای تجزیه و تحلیل مکالمات گفتاری استفاده می شود. تحقیق بیوگرافی به بازسازی تاریخ زندگی بر اساس روایات و اسناد زندگینامه می پردازد. تحقیق روایی روایت هایی را مطالعه می کند که افراد برای توصیف تجربه خود از آنها استفاده می کنند.
مسئله «رابطه عقل و دین»، یکی از موضوعات اساسی در الاهیات مسیحی و کلام و عقاید اسلامی به شمار میآید و همیشه معرکه آراء اندیشمندان بوده و به شکلهای گوناگون، در حیطههای متفاوت فکری با عنوانهایی همچون «رابطه عقل و وحی»، «رابطه عقل و ایمان» و «رابطه عقل و دین» مطرح گردیده است. اما آنچه گفته شد رابطه عقل و دین به طور عام است امّا از جهت دیگر رابطه عقل و فقه به طور خاص نیز مورد بحث بوده است. در تاریخ اندیشه فقهی در اسلام نیز به صورت کلی میتوان دو گرایش متعارض در برابر عقل را مشاهده نمود، دیدگاه سلبی و دیدگاه ایجابی. در یک سوی این مسئله نگاه تفریطی به مسئله جای دارد که کاربرد عقل را در هیچ کدام از گزارههای دینی به صورت منبعی و نه به صورت ابزاری نمیپذیرد و در سوی دیگر این مسئله دیدگاه افراطی وجود دارد که در هر مورد از گزاره های دینی عقل را منبعی مستقل برای استنباط حکم شرعی قلمداد کرده است. در این میان طیفهای مختلفی وجود دارد
دیدگاه تفریطی
در بین دانشمندان مسیحی، سورن کییرکگور (م 1191 ق)، به مخالفت افراطی با عقل و ایمانگرایی شهرت دارد، وی را میتوان پایه گذار این نگرش در جهان مسیحیت دانست. بنا به دیدگاه وی؛ ریشه اصلی دین، شور دینی است و این ویژگی با عقل و پژوهشهای آفاقی در تعارض است، و حتی وی گزارههای دینی را عقل ستیز میدانست، تا جائی که در مقام اثبات، تبیین و دفاع از گزارههای دینی، نیز از عقل اجتناب میکند و اعتماد به عقل و عقلانی نمودن آموزههای دینی، را باعث تضعیف دین میدانست[1]؛ از این رو دیدگاه وی درباره رابطه عقل و دین را میتوان در تباین تام دانست.
دیدگاه مکتب تفکیک
دو دسته نقلگرا از شیعه و سنی را اهل حدیث یا اخباری مینامند، این دو دسته در سه حیطه هستی شناسی معرفتشناسی و رفتارشناسی، عقل را فاقد توانائی تشخیصی دانسته و در بیشتر موارد، عمل به عقل را با منحرف شدن از دینِ راستین یکسان دانستهاند، بر اساس دیدگاه این دو:
1. عقل هیچگاه بهعنوان یکی از منابع دینی مستقل پذیرفته نشده است.
2. از نظر اهل حدیث، ادراکات عقلی بهطور مطلق در حیطه استنباط احکام شرعی دارای اعتبار نیستند[2].
3. همچنین عقل قابلیت درک و فهم اصول دین و کشف حقایق را نیز ندارد، و برای شناخت حقایق نظری باید به ظاهر آیات و روایات اکتفا کرد.
4. از نظر اهل حدیث، عقل بایدها و نبایدها را نمیتواند تشخیص دهد؛ زیرا احکام شرعی تابع مصالح و مفاسد، و حسن و قبح عقلی نیستند.
از جهت توانایی رفتارشناسی عقل، اهل حدیث در امامیه و اهل سنت بر این باور هستند که عقل توانائی جعل حکم شرعی را ندارد. اما در نگاه هستیشناسی اهل حدیث در میان اهل سنت با اعتماد تام به ظواهر بسنده کرده و در نتیجه یا قائل به تعطیل شدهاند یا بر باورهای تجسیمی تاکید نموده اند در حالی که اخباریان به تبع سایر امامیه تاویل را پذیرفتهاند و در نتیجه در برخی مسائل مبنایی دینی مثل اثبات خداوند اخباریان نتایجِ حُسن و قبح عقلی را پذیرفتهاند. امّا آنجا نیز در حقیقت مانند اهل حدیث در عامه حکم عقلیِ مورد تایید شرع را میپذیرفتند و تفاوت بنیادی در میان این دو، تفاوت در منابع نقلی است؛ نه در استفاده یا عدم استفاده از عقل.
[1]. وال، ژان، اندیشه هستی، ص 109
[2]. استر آبادی، فوائد المدینه، ص 254
[3]. لا یقال: یلزم من الحدیث الّذی ذکره ابن بابویه بطلان الحسن والقبح الذاتیّین ، کما ذهب إلیه جمهور الأشاعرة حیث قالوا: لو عکس الله تعالى وجعل الکفر واجبا وخلافه حراما لما کان قبیحا ولا محالا ذاتیا (استر آبادی، فوائد المدنیه، ص 328)
[4]. جوادی آملی، عبد الله، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، ص 40
حجت الاسلام و المسلمین میرزا محمد رضا صفائی تخته فولادی فرزند عباس در سال 1365 هجری شمسی در اصفهان دیده به جهان گشود. وی در خانواده ای فرهنگی رشد یافت. ایشان از احفاد دختری میرزا محمد جواد حسین آبادی پدر آیت الله محمد علی شاه آبادی استاد امام است. و از طرف پدر آیت الله بهشتی با ایشان نسب فامیلی دارد. میرزا پس از کسب علوم متعارف با قبولی در رشته آی تی در دانشگاه از این رشته انصراف و به حوزه علمیه اصفهان وارد شد و نزد اساتید مبرز تا دروس خارج حوزه و دانشگاه را طی نمود.
از اساتید وی میتوان به:
حجت الاسلام والمسلمین دکتر معصومی، ادبیات و زبان های کهن و تراث اسلامی
حجت الاسلام والمسلمین نیازی، کلام اسلامی
حجت الاسلام والمسلمین هادی زاده، تاریخ عرفان
دکتر حامد ناجی ، تاریخ فلسفه و فلسفه فارابی
دکتر علی کرباسی زاده، فلسفه غرب
دکتر بینائی مطلق، فلسفه یونان
مقالات کنفرانسهای داخلی
مقالات ژورنالهای تخصصی داخلی
تالیفات
جوایز و افتخارات
سایر موارد