صفحه اطلاع رسانی میرزا محمد رضا صفائی تخته فولادی
صفحه اطلاع رسانی میرزا محمد رضا صفائی تخته فولادی

صفحه اطلاع رسانی میرزا محمد رضا صفائی تخته فولادی

کتاب های فقهی

1- نظام حدود حجاب در اسلام

برای آن که بتوان شکل جامعه اسلامی را بر اساس الگوی ارتباط میان زنان و مردان ترسیم نمایم بایستی این مساله مشخص شود که حجاب زنان و مردان در اسلام دارای چه حدودی است با بررسی این حدود می­توان دریافت که شکل جامعه اسلامی بر اساس معیار عفت ورزی چگونه خواهد بود و شکل کنونی جامعه ما تا چه اندازه با این شکل از جامعه متفاوت است و این ریشه در جنایتی دارد که عامل فرامین دولت استعماری انگلستان در مساله کشف حجاب پایه گذاری نمود. تا پیش از مساله کشف حجاب زنان ایرانی به صورت عمده دارای پوشش مناسبی بوده و معمولا بدون حضور محارم در جامعه حضور پیدا نمیکرده­اند مگر دسته­ای خاص از زنان که مطرود جامعه بوده­اند در چنین شرایطی با انجام طرح انگلیسی کشف حجاب و حضور نامناسب زنان درجامعه شرایطی فراهم آمد تا ساختار فرهنگی جامعه ایرانی دچار تغییرات زیانباری شود تا جائی که جبران آن پس از گذشت حدود هشتاد سال مشکل به نظر آید. این فرآیند که در طی زمان پهلوی اول و دوم به شدت هرچه تمام تر صورت گرفت. ساختار جامعه را که بر اساس روابط کاری مردان شکل گرفته بود دچار تغیراتی نمود که به حضور زنان در جامعه به عنوان نیروی کاری منجر گشت این موضوع باعث شد تا روابط نا بسامان میان مردان و زنان در جامعه بیش از پیش گسترش پیدا نموده وعفتی که در جامعه اسلامی مد نظر بود از میان برداشته شود. و وضع به گونه­ای شکل گرفته است که امروز طرح مباحثی چون مجزا شدن دانشگاه­ها و ... برای جامعه ایرانی بحثی متحجرانه قلمداد شود در حالی که این متد در واقع متد استثمار زنان و بهره گیری جنسی و جسمی از آنها به روشی مدرن است. از ان رو در این نوشتار بر آنیم تا با مشخص کردن حدود حجاب بر اساس آنچه از روایات و آیات به دست می­آید به طرح کلی جامعه اسلامی بر اساس روابط دوجنس مخالف دست پیدا نمود


لینک 

Download

2- کتاب  مبانی جرم انگاری مشاغل

غرق شدن انسان در قوانین اجتماعی به‌مرور زمان باعث شد در برخی از جوامع باور به وجود قوانین تکوینی ازمیان‌رفته و همه آنچه از قوانین در باور ایشان وجود داشته به‌صورت روابطی وضعی نمود کرده که قابلیت تغییر داشته و این تفکرات باعث شد تا دیدگاه فکری سوفسطائی شکل بگیرد. به‌واقع دوری از قوانین تکوینی حاکم بر هستی و غرق شدن در شهرنشینی و روابط و قوانین موضوعه باعث شد تا افرادی به این باور برسند که هر آنچه از قوانین وجود دارد، نسبی است و درنتیجه مفهوم عدالت نیز مفهومی نسبی است.

از دیگر سو در برخی از جوامع که غرق در روابط اعتباری نشده و هنوز با پدید­ه های طبیعی در ارتباط بودند به علت عدم توانایی تحلیل منطقی روابط حاکم بر پدیده­های هستی به‌خصوص پیرامون موضوعاتی همچون شر باورهای خرافی به‌صورت فزاینده­ای رشد پیدا کرد که این در پرتو جهل انسان­ها به علت و نظم حاکم میان پدید­ه ها پدیدار شد.

این دو معضل باعث شد تا بررسی مقولاتی مانند شر و روابط حاکم بر هستی در دستور کار ادیان الهی قرار گیرد، در تمام ادیان الهی به‌خصوص ادیان ابراهیمی توجه ویژه به این مسأله صورت گرفت که به افراد جوامع دو مهم را یادآور شود؛ نخست آنکه در هستی نه‌تنها قوانین موضوعه وجود دارد، بلکه قوانینی فراتر از قوانین موضوعه وجود دارد و آن قوانین تکوینی خلقت است که ‌فقط اعتباری نبوده بلکه قوانینی هستند که تغییر و تحولی در آن‌ها صورت نمی­گیرد و در تمام هستی اعم از عالم ماده و فرا ماده جریان و سریان داشته و تا ابد جریان خواهند داشت و واضع این قوانین خداوند واحدی است که نظم کل هستی را برقرار کرده است.

دومین موضوعی که در این ادیان به آن پرداخته شد اینکه در تمام وقایع هستی قانونی جریان دارد که بر مبنای حکمت خالق هستی سریان دارد و هیچ پدیده­ای بدون علت نیست و اینکه انسان بدون شناخت این قوانین برای پدیده­ها علت­های خیالی نتیجه‌گیری کند، امری ناپسند است. بلکه علت هر فعل و انفعالی برای خالق هستی شناخته شده است و تا آنجا که توانایی انسان در فهم آن وجود داشته باشد به بیان این علل پرداخته ­شده است.

با توجه به این مهم قوانین ارائه شده توسط ادیان دارای مبانی و مبادی خلل ناپذیری است که بر اساس حقایق هـستی بنا شده­اند و در گزاره­های دینی برای استفاده ابـناء بـشر ارائه شده­اند. از آن جمله قوانین مربوط به کسب­ها و در آمدها را می­توان یاد نمود.

مکاسب محرّم و مشاغل ممنوع یکی از مباحث عمده فقهی است که هم در نگاه فقهی و هم در نگاه اخلاقی از اهمیت بسزائی برخوردار است، چرا که یکی از اموری که در سرنوشت انسان تاثیر گذار است نوع کسب افراد است که در صورت انحراف این قضیه به موارد حرام، بـستر برای شـقاوت فرد محـیا می­شود چنان که حضرت ابا عبد الله الحسینj  علت عدم تاثیرگذاری سخنان خود بر اهل کوفه را حرام خواری ایشان بیان می­کنند و این نشان میدهد،حرام خواری انسان را تا جائی به قهقرا میبرد که موجب می شود ولی خدا بر زمین را به فجیع ترین شکل ممکن به قتل برساند. عکس این قضیه نیز صادق است، یعنی چه بسا توجه به مسائل مالی و در آمدها و قرار گرفتن آن در مسیر حلال الهی باعث شده است انسان­ها راه کمال به سوی انسان کامل را یک شبه بپیمایند و سعادتمند گردند. 

از آنجا که  در فقه اسلامی کسب و کار ، تحصیل مال و درآمد یکی از افعال مکلف محسوب می شود و عملی است که انسان آن را انجام می دهد؛ از موضوعاتی است که در فقه اسلامی بررسی می­شود و مانند همه افعال دیگر انسان به اعتبار احکام خمسه تکلیفی به پنج قسم: واجب، حرام، مستحب، مکروه و یا مباح تقسیم می­شود.

امّا از آنجا که مشاغل در طی دوران و اعصار مختلف در حال تبدیل و تبدل هستند و با تغییر شرایط زمان و مکان، مشاغل مختلفی پدید می آیند و برخی به فراموشی سپرده می­شوند فقه برای تعیین حکم این مشاغل نیاز به مبانی دارد که این مبانی باید بر اساس دیدگاه و نظریه هستی شناسی اسلامی بنا شود چرا که تا ماهیت اشیاء از نظر وجودی در نگاه اسلامی معیّن نشود نمی­توان آنها را متّصف به حکم فقهی نمود.

برای روشن شدن موضوع باید به این اختلاف فقهی اشاره نمود که برخی از فقها بر این باور هستند که وجود برخی از اشیاء ذاتا دارای فساد است از این رو متصف به حکم حرمت شده­اند و برخی نیز ذاتا دارای مصلحت هستند از این رو متصف به حکم وجوب شده­اند. در مقابل ایشان گروهی دیگر اشیاء و افعال را به دو گونه تقسیم نموده­اند، گروهی که اقتضای فساد را در خود دارا هستند و گروهی که اقتضای مصحلت را در خود دارا هستند یعنی این امور به صورت علت ناقصه سبب برای تحقق فساد و مصلحت هستند ولی اگر مانعی برای ایجاد این اقتضاء به وجود آمد خاصیت ایشان محقق نمی­شود و یا به عکس، امر دیگری را اقتضا مینمایند. گروه سومی که در این میان به وجود آمده­اند گروهی هستند که ذات اشیاء را فاقد هرگونه اقتضائی قلمداد نموده و آنها را نسبت به مصلحت و مفسده خنثی قلمداد نموده­اند. به باور ایشان مصلحت و مفسده ناشی از اثری است که اشیاء بر هم ایجاد می­نمایند و این اثر در شرایط زمان و مکانی ، متفاوت است در نتیجه باید بررسی شود اثر به جای مانده از تاثیر و تاثر اشیاء بر هم چه عنوانی را کسب می­کند، اگر تحت عنوان ظلم قرارگیرد آن عمل مفسده انگیز و اگر تحت عنوان عدل قرار گیرد آن عمل مصلحت به شمار می­رود. و در نهایت گروه دیگری از فقها شیوه خاصی برای شناخت این مهم اتخاذ نکرده­اند؛ بلکه اشیاء را به یکی از این سه گونه تفسیر کرده­اند یعنی هر شئ یا فعلی به یکی از این سه دسته منسوب است یعنی یا ذاتا دارای مصلحت و مفسده است یا ذات وی اقتضای مصلحت و مفسده را دارا است و یا ذات وی هیچ نسبتی با مصلحت و مفسده ندارد.

با توجه به این اختلاف برای روشن شدن این مهّم که حکم مشاغل جدید چگونه است، باید ملاک نظری فقیه در این مساله که از مسائل فلسفی به شمار می­رود مشخص شود. از این رو این بحث در مسائل هستی شناسی نیز وارد می­شود.  پس برای ارائه تحلیلی درست از حکم مشاغل بایسته است مبادی اخلاقی، فلسفی و فقهی متناسب با آن  بررسی و مبنای مناسب معین شود تا بتوان بر اساس آن حکم به حلیّت یا حرمت شغلی داده شود. 

 لینک 

Download