صفحه اطلاع رسانی میرزا محمد رضا صفائی تخته فولادی
صفحه اطلاع رسانی میرزا محمد رضا صفائی تخته فولادی

صفحه اطلاع رسانی میرزا محمد رضا صفائی تخته فولادی

معرفی الفیه ابن مالک اندلسی

چکیده 

 یکی از پر کاربرد ترین کتاب های نحوی که تا کنون به جهان علم ارائه شده است کتاب الفیه ابن مالک است که در آن احکام این علم به صورت شعری بیان شده و این کتاب از دیر باز تا کنون مرجع درسی در حوزه های علمیه سنی و شیعه بوده است از این رو باز شناسی توصیفی این کتاب ما را در راستای شناخت بهتر این کتاب یاری می­کند از این رو در این نوشتار به شناسائی سرگذشت نویسنده، تاریخ نگارش، نخس و شروح و ویژگی های این کتاب می­پردازیم. 

کلید واژگان: بررسی، توصیفی، الفیه، ابن مالک 

مقدمه

الفیه کتاب نحوی به صورت منظوم است که ابن مالک آن را به نظم در آورده است و هدف وی از این کار تعظیم قاضی شهر حماه بوده است، این کتاب که در بر دارنده مطالب صرفی و  نحوی است با وجود گذشت بیش از 800 سال از نگارش آن همچنان به عنوان مرجعی برای نو آموزان این علم به شمار می­آید از این رو دارای شروح متعددی است که می­توان ادعا نمود تا کنون کتابی به اندازه این کتاب شرح نداشته است از این رو باز شناسی توصیفی این کتاب نقش مهمی در فهم مخاطبین این کتاب بازی می­کتد و به آنها یاری می­دهد تا ابعاد گسترده این کتاب را بهتر درک کنند.

هر چند پیش از این مقالاتی چند پیرامون این کتاب به رشته تحریر در آمده است امّا باید بیان نمود بیشتر این مقالات به زبان عربی ارائه شده و برای مخاطب فارسی زبان مبتدی مناسب نمی­باشد به علاوه مقالات فارسی که در این باره به نگارش در آمده­اند نیز در پستوی کتابخانه­های دانشگاه های ایران رنگ آفتاب را نمی­بیینند چرا که سیستم آموزش عالی دسترسی به این مقالات را تنها برای دانشجویان همان دانشگاه میسر نموده است از این رو نگارش این نوشتار بایسته مینماید.

حال پرسش اصلی در این نوشتار این است که کتاب الفیه ابن مالک چه ساختار ظاهری و  محتوایی دارد؟ از پرتو این پرسش می­توان پرسش­های فرعی دیگری عنوان نمود، و آن اینکه نویسنده این نوشتار کیست؟ زندگی نامه نویسنده این نوشتار چگونه بوده است؟ نگارش این کتاب چه زمانی صورت گرفته است؟ این کتاب به چه علت به نگارش در آمده است؟ اعتبار این کتاب تا چه اندازه است؟ ابواب این کتاب چگونه چینش شده است؟ و روش نویسنده در این کتاب به چه نحو بوده است؟

در این راه مشکلاتی چند نیز بر سر نگارش برخی از مطالب وجود داشته است که از آن می­توان به گستردگی منابع جهت نسخ خطی و شروح اشاره نمود که زمان زیادی برای بررسی لازم داشته است. به علاوه عدم دسترسی به مقالات پیشین یکی از معضلات دیگری است ک می­توان از آنها نام برد.     

با وجود همه مشکلاتی که عنوان شد این نوشته با استفاده از روش کتابخانه­ای و جستجوی کتابخانه­ای به رشته تحریر در آمده است و نگارنده در آن علاوه بر بیان مطالب عنوان شده در منابع معتبر به تحلیلی ساده پیرامون برخی از موارد لازم بسنده کرده است. 

زندگی نامه نویسنده

علامه جمال الدین أبو عبد الله طائی جیانی، معروف به ابن مالک نحوی، از بزرگان در نحو، لغت و قرائات است که به راستی میتوان او را از مشهورترین عالمان این علوم، و در کنار کسانی چون سیبویه قرار داد.

وی متولد جَیّان از شهرهای اندلس و از قبیله طی میباشد. (السیوطی، 1384هـ، ج1، ص 131) مشهور است ابن مالک در سال600 هجری قمری دیده به جهان گشوده است. (الکتبی، 1393هـ،  ج 3، ص 407؛ زرکلی، 1422هـ، ج 6، ص 233)   در دوران جوانی به آموزش قرآن در اندلس نزد ثابت بن خیار(؟- 628 هـ) پرداخت. (الصفدی، 1420هـ، ج 10، ص 291) و نیز نحو را مدت کوتاهی در نزد ابو علی شلوبینی(562- 645 هـ) فرا گرفت. (زرکلی، 1422هـ، ج 5، ص 62؛ سیوطی، 1384هـ، ج 1، ص 131؛ فیروز آبادی، 1407هـ، ج 1، ص 12؛ ابن الجزری، 1426هـ، ج 2، ص 160) پس از آن به علت آشوب‌های موجود در اثر جنگ صلیبی و سقوط شهرهای اندلس راهی شرق سرزمین های اسلامی گشت. (التلمسانی، 1388هـ، ج 2، ص 222) وی در این زمان حدود سی سال سن داشت. در مسیر سفر خود مدتی را در مصر رحل اقامت افکند و موفق به دیدار ابن حاجب(570- 646 هـ) شد. (زرکلی، 1422هـ، ج 4، ص 211)

اقامت وی در مصر نیز دیری نپایید و به دلیل درگیری‌های داخلی بین ایوبیان مجبور به ترک مصر شد. ابتدا به حجاز و زیارت خانه خدا شتافت، سپس قدم در راه دمشق نهاده تا در سایه حمایت حکومت آنجا به فرا گیری علوم بپردازد.

در دمشق علم قراءت را نزد علی بن محمد سخاوی(558-643هـ) تکمیل کرد. (سیوطی،1384هـ، ج 1، ص 130) و کتاب سیبویه را نزد أبی عبد الله ابن مالک المرشانی[1] خواند. (التلمسانی، 1388هـ، ج 2، ص 223) پس از آن است که برای بهرمندی از کرسی درس ابن یعیش(553-643هـ) راهی حلب می‌شود و شرح مشهور وی بر کتاب المفصل زمخشری را فرا می گیرد. (زرکلی، 1422هـ، ج 8، ص 206؛ التلمسانی، 1388هـ، ج 2، ص 222) ابن مالک علاوه بر تکمیل علوم صرف و نحو نزد استاد خود ابن یعیش به یادگیری لغت نامه لسان العرب -نوشته ابن منظور(630-716هـ)- همت می‌گمارد و در همین زمان نیز تدریس خود را در مدرسه «سلطانیة» آغاز می‌کند. وی همچنین کتاب الکافیه الشافیه را در سه هزار بیت، با موضوع نحو در این مدرسه به رشته تحریر می‌آورد. (سیوطی، 1384هـ، ج 1، ص 231؛ الذهبی، 1407هـ، ج 47، ص 431؛ ابن الجزری، 1426هـ، ج 2، ص 160) پس از تکمیل این علوم بار دیگر راهی دمشق می شود و مدتی را در حماه - شهری در سوریه امروزی- اقامت می‌کند و کتاب الفیه را که خلاصه‌ای از کتاب الکافیه الشافیه است در نحو جهت تقدیم به قاضی شرف الدین البارزی(608 - 683 هـ) - از فقهای مشهور این شهر- به نظم در می‌آورد. (ابن الوردی، 1417هـ، ج 2، ص 216؛ ابن الجزری، 1426هـ، ج 2، ص 160؛ التلمسانی، 1388هـ، ج 2، ص 232)

در دمشق از وی استقبال شایانی می‌شود و مردم امامت مسجد اموی را به وی محول می‌کنند، پس از مدتی نیز بر کرسی درس ابوشامه(599 – 665 هـ) در مدرسه «العادلیة» تکیه می‌زند و این کرسی را تا آخر عمر حفظ می‌کند. (ابن الجزری، 1426هـ، ج 2، ص 159؛ زرکلی، 1422هـ، ج 3، ص 299) حاصل اقامت وی در این شهر کتاب‌های مفیدی از جمله  التسهیل در نحو و شرح مشهوری بر همین کتاب به نام شرح التسهیل است. (التلمسانی، 1388هـ، ج 2، ص 224)  

سرانجام این عالم سخت کوش، پس از عمری تلاش در راه تحصیل علم در اثر بیماری قولنج (الذهبی، 1397هـ، محمد بن قایماز،، ص 7) به سال 672 هـ در حالی که به اقامه نماز در مسجد اموی مشغول بود در گذشت. (التلمسانی، 1388هـ، ج 2، ص 226؛ الیافعی، 1417هـ، ج 4، ص 131؛ الکتبی، 1393 هـ، ج 3، ص 408؛ العکری، 1406هـ، ج 5، ص 339؛ ابن تغری، 1413هـ، ج 7، ص 211) و بنا به قول مشهور او را در دامنه کوه قاسیون واقع در دمشق به خاک سپردند. (التلمسانی، 1388هـ، ج 2، ص 207)

کتابشناسی الفیه

این کتاب با نام الفیه شهرت یافته است، و در اصطلاح به منظومه های نحوی گویند که تقریباً هزار بیت باشند، و ابن مالک آن را به تقلید از الفیه ابن معطی (564 - 628 هـ) نگاشته است، و از آن جهت که خلاصه­ای است بر الکافیه الشافیه -که بالغ بر دو هزار و هفتصد و پنجاه بیت بوده است- به آن الخلاصه نیز گفته می­شود. علت آنکه این اسم در بین نحویون متداول گشته نیز بیت ابن مالک در پایان الفیه است که در زیر ذکر شده است. (الرجز)

   

أحْصـَى مِنَ الْکَافِیَةِ الْخُلاَصَهْ

کَمَا اقْتَضَـى غِنًى بِلاَ خَصَاصَهْ

 

پیرامون سال نگارش این کتاب باید گفت کتاب الکافیه الشافیه بین سال های 625 تا 650 هجری نگاشته است (ابن مالک، بی­تا، ج4 ص 2252) و چون الفیه شرح الکافیة الشافیة است بدون شک بعد از آن تاریخ نگاشته شده است ولی سال دقیق نگارش آن در دسترس نیست ولی با توجه به اینکه این کتاب جهت تقدیم به قاضی شرف الدین البارزی(608 - 683 هـ) در حماه به نگارش در آمده (ابن الوردی، 1417هـ، ج 2، ص 216؛ ابن الجزری، 1426هـ، ج 2، ص 160؛ التلمسانی، 1388هـ، ج 2، ص 232) و ابن مالک بار دوم دست کم به سال 665 به دمشق باز گشته است چرا که کرسی درس ابوشامه را در اختیار گرفته است (ابن الجزری، 1426هـ، ج 2، ص 159؛ زرکلی، 1422هـ، ج 3، ص 299) پس باید کتاب بین سال­های 650 تا 665 هجری به نگارش در آمده باشد.  

نسخه شناسی

از آنجا که کتاب الفیه ابن مالک یک کتاب تعلیمی است از دیرباز تا کنون نسخ بیشماری از آن استنساخ شده است که احصای تمامی آنها مقدور نیست چرا که برخی به مرور زمان از میان رفته و برخی نیز از دسترس ما خارج است امّا آنچه می­توان بیان داشت اینکه نسخ خطی این کتاب در بیشتر کتابخانه های جهان قابل دسترسی است؛ در زیر به برخی از قدیمی ترین نسخ خطی موجود از این کتاب اشاره می­کنیم: 

1.      نوشته سال: 718 هجری در کتابخانه بریتانیا[2].

2.      نوشته شده در سال: 749 هجری، با 133 ورقه در کتابخانه استانی مانیسا[3] ترکیة به شماره: 1788 Ak Ze 45.

3.      نوشته شده در سال: 744 هجری، با 55 ورقه، در کتابخانة شیخ الاسلام عارف حکمت[4]، مدینه، شماره: 159.

4.      نوشته سال: 759 هجری، به خط: محمد بن احمد بن حنفى بن قاسم بن عبد الرحمن ابن الغزولى. در کتابخانه مؤسسة احمدی[5] در شهر طنطا، مصر به شماره: 74.

5.      نوشته سال: 886 هجری، به خط شیخ محمد بن حسن الطیبی الانصاری، در کتابخانه دارکتب المصریة به شماره: 32م.

6.      نوشته شده در سال: 867 هجری، 42 ورقه، کتابخانه ملی آنکارا[6] به شماره: 1/220 Hk 01.

7.      نوشته سال: 976 هجری، باحواشی زیاد در کتابخانه دارکتب المصریة به شماره: 95 / نحو. 

8.      نوشته سال: 979 هجری در کتابخانه دانشگاه لس آنجلس کالیفرنیا[7]  به شماره: 509 ام. 

چاپ شناسی

این کتاب از حدود قرن نوزدهم به چاپ رسیده است و نخستین کسی که این کتاب را چاپ کرده است سیلوسْتْر دو ساسی است که به همراه شرحی فرانسوی از خود وی آن را منتشر کرده است پس از آن چاپ­های بسیاری از این کتاب ارائه شده است که در زیر به برخی از آنها اشاره می­شود، چرا که بررسی تمام چاپ­های موجود از این کتاب از عهده این نوشتار خارج است و تنها مهم ترین آنها ارائه می­شود: 

1-    پاریس، با فهرست عربی و فرانسوی به همراه شرح فرانسوی سیلوسْتْر دو ساسی، به سال: 1231 هجری / 1817 میلادی.

2-    در لایپزیک آلمان به عنایت دبتریس به سال: 1851میلادی.

3-    چاپخانة «الامیریة» بولاق  مصر در سال های:1251 هجری.

4-    چاپ سنگی چاپخانه کونپور (کانپور) هند در سال: 1260هجری.

5-    چاپ سنگی در تهران نوشته حاجی محمد باقربن ملا علی خوانساری، به سال: 1271هجری.

6-    چاپ مؤسسة انتشاراتی «بریل»[8] در لیدن هلند، سال: 1274هجری / 1859 میلادی.

7-    چاپ در قسطنطنیه به همراه ترجمه فرانسوی سال: 1303هجری.

8-    چاپخانة الادبیة در بیروت، همراه با شرح و تعلیقات به فرانسوی در 353صفحة، توسط موسیو گوگه[9]، به سال: 1304هجری / 1888م.

9-    چاپخانه سفیر در ریاض همراه إعراب، تهیه شده توسط «دار ابن خزیمة للنشر والتوزیع فی الریاض» سال: 1414هجری. 

جایگاه کتاب در میان علما

بی­شک در کنار الکتاب سیبویه، ارتشاف الضرب ابوحیان، مغنی اللبیب ابن هشام و ...، نام الفیة ابن مالک از جمله مهمترین کتب نحوی خود نمایی می کند. و شاید بتوان آن را  پر کاربرد ترین کتاب نحوی تمام قرون گذشته نام برد. از این رو در این بخش به برسی آراء نحویون درباره این کتاب می پردازیم و نظریات ایشان را درباره این کتاب نقد و برسی می کنیم.

دیدگاه­ها پیرامون این کتاب در دو دسته قابل دسته بندی است، گروهی که این کتاب را آنچنان که شهرت یافته است سزاوار مدح و ستایش نمی­دانند، پرچم دار این گروه ابوحیان اندلسی است که پیرامون این کتاب این چنین قلم فرسایی کرده و بیان داشته:

در کلام این ارجوزه چیزی نیست مگر نصیحت در دین وتحویل خیر برای قلوب پیروانش پس به درستی که انسان از آن حکم فاسدی را به گمان آن که صحیح است نقل می کند و مرجوحی را به خیال آن که ترجیح دارد بر می گزیند؛ و بر مبنای آن در کتاب الله و سنت تفکر می کند و به واسطه آن از حجت آشکار و راه راست منحرف می شود، و برای مبتدی چاره ای از تعظیم الفیة نیست... واین ارجوزه چیزی نیست مگر جرعه ای از دریا (ابوحیان اندلسی، 1947، ص2)  

از دیگر کسانی که به همراه ابو حیان این کتاب را مورد نقد قرار داده­اند می­توان به سیوطی (متوفی 911 هـ) اشاره نمود، با این حال شدت عمل سیوطی در مواجهه با این کتاب نسبت به ابوحیان کمتر است و وی این کتاب را مورد شماتت کمتری قرار می­دهد.

در مقابل این دسته از دانشمندان گروه دیگری قرار دارند که از لحاظ تعداد پر شمار به حساب می­آیند و چه دانشمندان عصر قدی و چه دانشمندان عصر جدید علوم ادبی این کتاب را مورد ستایش قرار داده اند از این میان برای نمونه می­توان به سخنان برخی اشاره نمود، مثلا ابن وردی (متوفی 749 هـ) در دفاع از الفیه ابیاتی چند سروده است که در ذیل به آنها می­پردازیم: (ابن وردی، بی­تا، ص 1)

   

یا عائبـاً ألفیّة ابن مالک
أما تراها قد حوت فضائلاً

وغائباً عن حفظها وفهمها
کثیرة فلا تجر فی ظلمها

 

ترجمه:

ای آنکه کنی عیب به الفیة مالک
آیا نتوانی تو ببینی که فضائل به طوافش چه کثریند

پنهان بُود از عُهده تو فهم کنی، حفظ کنی [تحفه مالک]
پس  [تاجر  پنهان ز متاعش نکند هیچ تجارت][10]

 همچنین از دانشمندان معاصر می­توان به دیدگاه افرادی چون شوقی ضیف پیرامون این کتاب اشاره نمود. وی در کتاب مدارس نحویه خود از ابن مالک با این تعبیر نام می برد: «وی از لحاظ عقلی بسیار دقیق بوده است و او تنها به ذکر آراء نحات گذشته بسنده نمی کرد بلکه وی به استنباط آراء جدید و ایجاد ابواب نحوی و رفع مشکلات نحوی همت می ورزید» (شوقی ضیف، بی­تا، ص 317)

علت نگارش کتاب

صفدی(متوفی 764 هـ) از ذهبی(673 - 748 هـ) نقل کرده است که ابن مالک الفیه را برای پسرش تقی الدین الأسد، به نظم در آورده است (الصفدی، 1420هـ، ج 1 ص 166) بروکلمان نیز این نظر را پذیرفته است. (بروکلمان، بی­تا، ج 5 ص 277) امّا علامه عجیسی(777 - 862 هجری)[11] به شدت با این نظر مخالفت کرده و می گوید: «ابن مالک مقدمه اسدیة را برای او نوشته است و ابن مالک الفیه را برای قدردانی و بزرگداشت مقام قاضی شرَف البارِزی (608 - 683 هـ) در حدود سال: 660 هجری قمری در حماة به رشته تحریر در آورده است» (التلمسانی، 1388هـ، ج 2، ص 232)

در هر صورت این کتاب برای پسر ابن مالک به رشته تحریر در آمده باشد یا برای قاضی شرف الدین بارزی ابن مالک به نیت یادگری آسان مطالب برای مبتدیان این کتاب را به رشته تحریر در آورده است چرا که مطالب به صورت شعری در حافظه ماندگاری بیشتری تا مطالب منثور دارند به علاوه در آن زمان با حمله مغول بیشتر کتابها از میان رفته بود و یادگیری علوم به صورت شعر به دانشمندان کمک می­کرد مطالب را به صورت سینه به سینه به دانش آموزان انتقال دهند که به این صورت از گزند چنین مصائبی در امان بود از این رو ارجوزه­ها در علوم دیگر نیز می­توان یافت مانند الفیه العراقی: نوشته زین الدین عبد الرحیم بن الحسین العراقی (...-806هـ) در علم حدیث؛ النبذة الالفیة فی الاصول الفقهیة: نوشته محمد بن الربمان المصری (...-831هـ) در فقه؛ عقد اللآلی فی القرائات السبع العوالی: نوشته ابی حیان الاندلسی (...-745هـ) در قرائات.

منابع الفیه

معمولا برای نگارش هر کتابی نویسنده آن به منابعی نیازمند است و در مورد کتاب های علمی این منابع اهمیت بیشتری می یابند، در مورد الفیه نیز چون کتابی است، علمی بی گمان باید دارای منابعی باشد، با توجه به اینکه الفیة خلاصه کتاب الکافیه است پس مرجع اصلی این کتاب همان الکافیه است از طرف دیگر برخی از مطالب الفیه مخالف با الکافیة است،پس ابن مالک در نظم الفیه به دیگر کتب نیز نظر داشته است، برای نمونه وی در نظم الفیه از کتاب الفیه ابن معطی الهام گرفته است، (التلمسانی، 1388هـ، ج 2، ص 232) یا با در نظر گرفتن آن که ملحة الاعراب حریری (446 - 516 هـ) از منظومات مهم نحوی است، پس باید محتمل دانست که ابن مالک از آن به عنوان مرجعی در کتاب خود استفاده کرده است.

ابواب کتاب

این کتاب یک کتاب صرفی و نحوی است و از کتاب­هایی به شمار می­رود که جهت نو آموزان این علم به نگارش در آمده است از این رو داری  هفتاد و هشت باب است؛ به طوری که اغالب ابواب صرفی در انتهای کتاب چیدمان شده اند؛ و به غیر از ابواب صرفی و نحوی، کتاب دارای یک مقدمه هفت بیتی است که در آن مدح پیامبر اسلام9 و توضیح مختصـری درباره کتاب می باشد و پایان کتاب نیز دربر دارنده خاتمه­ای در چهار بیت به مدح اصحاب پیامبر و علت نظم کتاب پرداخته است. با توجه به این که در آن زمان تفکیک میان علم نحو و صرف به صورت امروزی صورت نگرفته بوده است پس این کتاب بر اساس اسلوب زمان خود به نگارش در آمده و ایرادی بر آن وارد نیست هرچند تفکیک این دو می­توانست این کتاب را متقن تر نماید امّا از آن جهت که این کتاب برای مبتدیان به نگار ش در آمده است باید در بر دارنده تمام مسائلی اصلی این دو علم باشد که ابن مالک به این مهم توجه داشته است و ابواب کتاب خود را به همین منظور تویب نموده است از این رو از لحاظ ظاهری ساختار این کتاب مناسب می­نماید. 

روش شناسی نویسنده

در میان دانشمندان زبان عربی روش­های گوناگونی برای بررسی ادبیات عرب وجود دارد که از آنها به مدارس یا مکاتب نحوی تعبیر می­شود این مکاتب هر کدام با نگاهی خاص به زبان عربی نگاه می­کنند و منابع خود برای استنتاج نحوی را تعیین می­کنند.

نخستین گروهی که به بررسی زبان و ادبیات عربی پرداخته­اند و آن را تدوین نموده­اند کوفی­ها بوده­اند که در راس آنها ابو اسود دوئلی قرار دارد ایشان با آموختن اصول این علم از امیر المومنین علی g این علم را گسترش داد بعد از شهادت مولی متقیان ابو اسود به بصره نقل مکان نمود و تحقیقات خود را در آن شهر تکمیل نمود از این رو شاگردان وی در این شهر گرد آمدند و مکتب نحو بصری را پایه گزاری نمود که پایه­های آن بر مبنای قیاس و قواعد بنا شده بود و با نگاهی ایده آلیستی به زبان آن را موجودی متکامل و مبراء از هر خطا می­دانستند که هر گونه مخالفتی با قواعد باید توجیه می­گشت سر آمد این نحوی­ها سیبویه (148-180 هـ) است. پس از آن گروهی از دانشمندان کوفی به جمع آوری ادب عربی همت گماشتند و با نگاهی متمایز نسبت به نحویان بصری مکتب نحوی کوفی را پایه گذاری کردند اینها با دیدگاهی استعمال محور هر آنچه در زبان استعمال می­شد را جز یک زبان می­دانستند حتی اگر این استعمالات با قواعد سازگاری نداشت، سر آمد ایشان فراء(متوفی 253هـ) و کسائی(متوفی 189 هـ) هستند.

پس از این دو جریان بزرگ نحوی که در صده­های نخستین اسلام شکل گرفت، با شکل گیری مرکز علمی بغداد، گروهی از نحوی­ها پا به عرصه ظهور گذاشته که سعی در جمع میان اقوال دو دسته اخیر داشتند که از آنها به نحوی های بغداد می­توان تعبیر نمود.

امّا با توجه به دیدگاه نویسنده که در مقاله مدارس نحوی عنوان نمود به صورت کلی می­توان دو جریان اصلی در زبانشناسی عربی و زبانشناسی کلی ارائه نمود. نخست باید دانست که زبان‌شناسی از جهتی دارای دوگونه رویکرد متفاوت به زبان است، زبان‌شناسی سنتی یا پیش‌گزینی (تجویزی)، و دیگری زبانشناسی توصیفی. زبانشاسی سنتی با پرداختن به زبان نوشتار، به شناخت بنیان‌ها برای زبان می‌پردازد و با تکیه بر فرض‌ها و مسائل پنداری (انتزاعی)، تعاریف از پیش گزینش شده خود را بر زبان بار می‌کند؛ اما زبان‌شناسی توصیفی در پی بیان کنه زبان آنگونه که هست می‌باشد و با توجه به زبان گفتار، از بایدها و نبایدهای از پیش گزینش شده دوری می‌جوید.

همین دو دیدگاه متفاوت به زبان باعث شد که در سال‌های ابتدایی شکل‌ گیری نحو عربی، دو گروه نحوی با گرایش‌هایی در ستیز نسبت به زبان پدیدار شوند، گروهی که روش پیش‌گزینی را سر لوحه خود قرار دادند و گروهی که بیشتر از روش توصیفی پیروی کردند، در این میان نیز کسانی بوده‌اند که روش معینی در برخورد با گزاره های زبانی نداشته‌اند و گاهی به روش پیش گزینی و گاهی به روش توصیفی با گزاره های نحوی برخورد کرده‌اند که از نمایان‌ترین این نحوی ها می‌توان به ابن‌مالک اشاره کرد. از همین روست که ابوحیان به نقد دیدگاه­های زبانی وی همت گماشته و کتاب وی را ذم نموده است، چرا که از دیدگاه وی محتوای این کتاب دارای پیوستگی لازم و یکدستی که در یک مطلب علمی لازم است نیست و ابن مالک از جمله کسانی است که هر کجا شواهدی از قرآن یا شعر یا حتی روایت یافت شود به آن تمسک می­کند و از روش توصیفی پیروی می­کند و هر کجا این شواهد از دسترسش خارج شود به قواعد تجویزی روی می­آورد و به واقع همان روشی را اتخاذ می­کند که علمای اصولی از آن پیروی می­کنند یعنی تا قرینه وجود دارد به آن تمسک می­شود و اگر قرینه نبود باید قواعدی وجود داشته باشد تا ما را از حیرت خارج کند و این روش برای خروج افراد از حیرت و در مقام قضاوت های فقهی موثر است امّا در برخورد با گزاره های زبانی روشی نا بجاست چرا که ماهیت زبان فراتر از موجودی است که در قالب قواعد بگنجد چرا که زبان موجودی مکانیکی نیست بلکه موجودی سیال است که در هر آن به سوی تحول گام بر می­دارد و این تحولات ریشه در عوامل بی­شمار فرهنگی دارد که به قاعده کشیدن روابط فرهنگی میسر نیست.

امّا اینکه برخی از علما به مدح این کتاب پرداخته­اند باید علت آن را در دو جهت دانست یکی آنکه بیشتر این دانشمندان نه تنها ادیب صرف نبوده بلکه دانشمندانی بوده­اند که از علمای اصولی به شمار می­رفته­اند از این رو روش ابن مالک را پذیرفته­اند و از طرف دیگر برخی از علمای ادب عربی که به مدح وی پرداخته اند ساختار و چینش کتاب وی را مناسب دانسته­اند نه آنکه محتوای وی را نیز تایید نمایند چنان که عباس حسن در مقدمه کتاب خود  به این مهم اشاره می­کندو چینش الفیه را چینشی نیکو می­داند و خود وی نیز از این اسلوب در کتابش بهره می برد با این حال چینش وی را مناسب متخصصین می داند نه راغبین به علوم ادبی. (عباس حسن، 2007، ص 12) 

شروح الفیه

این کتاب از جایگاه رفیعی برخوردار است از این رو دارای شروح و حواشی متعددی است که تعداد آنها بیش از صدها عنوان را در بر می­گیرد از این میان برخی از شروح اهمیت ویژه­ای داشته که در زیر به این شروح می­پردازیم:

1-    درة المضیة، فی شرح الألفیة یا شرح ابن الناظم: نوشته محمد بن محمد بن عبد الله بن مالک الطائی، متوفی سال: 686 هجری. ابتدای آن: «اما بعد حمداً الله بحانه عما له من الحامد...»

2-    توضیح المقاصد والمسالک بشرح الفیة ابن مالک: نوشته الشیخ شمس الدین حسن بن القاسم المرادی معروف به ابن أم قاسم النحوی، متوفی سال: 749 هجری. شرح مختصری است که در آن احکام نحوی ابن مالک را از کتب دیگرش آورده است، اول آن: «الحمد لله والشکر له وصلواته علی اشرف نبی ارسله...». 

3-    أوضح المسالک إلى ألفیة ابن مالک: معروف به التوضیح، نوشته عبد الله بن یوسف بن أحمد بن عبد الله الأنصاری جمال الدین أبو محمد الحنبلی المصری النحوی مشهور به ابن هشام، متوفی سال: 761 هجری.  ابتدای آن: «بعد البسملة ... أما بعد فان اهل اختلفوا فى معنى الزهد قدیما وحدیثا وقالوا اقاویلا انا ذاکر ما انتهى الى منها ... »  کتابی است منثور از الفیه، وجه قوت آن استشهاد زیاد ابن هشام به آیات قرآنی است و در کثیری از قواعد نحوی با ابن مالک موافقت کرده است.

4-    شرح ابن عقیل: نوشته عبدالله بن عبد الرحمن بن عبدالله بن محمد القرشی الهاشمی، بهاء الدین ابن عقیل، از نسل عقیل بن ابوطالب، متوفى سال: 769 هجری.  اول آن: «الکلام المصطلح علیه عند النحویین عبارة عن اللفظ المفید...» گفته شده برای افرادی که در علم نحو دارای سطح علمی متوسطی می باشند مفید فائده است، همچنین می توان آن را مشهورترین شرح الفیه دانست، چنانچه که این کتاب در حال حاضر در حوزه ها و دانشگاه های کشور های اسلامی تدریس می شود.

5-    منهج السالک إلى ألفیة ابن مالک: معروف به شرح اشمونی، نوشته علی بن محمد بن عیسى، أبو الحسن،  نور الدین الاشمونی، متوفی 900 هجری.  شرح مفیدی بر الفیه است که از جهت کثرت بیان اقوال و مشـرب نحات نسبت به شروح دیگر برتری دارد، ولی در آن بخش های زیادی بدون ذکر مرجع آورده شده است من جمله بخش هایی از شرح مرادی.  ابتدای آن: «أما بعد حمد لله على ما منح من أسباب البیان. وفتح من أبواب التبیان. والصلاة» 

6-    البهجةالمرضیة یا النهجة المرضیة: نوشته عبد الرحمن بن أبی بکر بن محمد ابن سابق الدین الخضیری السیوطی، متوفی 911هجری. اول آن: «أحمدک اللهم على نعمک وآلائک...».

7-  شرح ابن طولون على ألفیة ابن مالک: نوشته شیخ شمس الدین محمد بن علی بن طولون الدمشقی الصالحی، متوفی953 هجری. ابتدای آن: «اما بعد الحمد الله الذی من نحا النحو ظفر بقصده ...» 

نتیجه

با بررسی پیرامون محتوای این کتاب می­توان دریافت، اصلی که ابن مالک در این کتاب راعایت نموده است به این گونه است که ابتدا با رجوع به استعمالات عربی به ترتیب نخست آیات، سپس اشعار عربی و در پایان روایات مشکل نحوی را حل می­کند و اگر این ممکن نشد به سمت قاعده سازی پیش می­رود و با ساخت قواعدی روابط زبانی را توجیه می­کند.

امّا ساختار این کتاب به گونه ای است که مورد توجه بیشتر دانشمندان نحو عربی قرار گرفته و از وی پیروی کرده­اند در کتاب وی نخست به مطالب نحوی اشاره شده است و در فصول پایانی به مسائل صرفی پرداخته است هرچند به تمام مطالب صرفی نپرداخته است و به مطالبی پرداخته شده است که با نحو ارتباط داشته باشد مانند تصغیر، ابدال، جمع مکسر و...

منابع

1.      ابن تغری، جمال الدین. 1413هـ/1992م. النجوم الزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ط1. حققه محمد حسین شمس الدین،‌ بیروت: دار الکتب العلمیة.

2.      ابن الجزری، شمس الدین. 1426هـ/2006م. غایه النهایه فی طبقات القراء، ط1. حققه گوتهلف بَک اشْتِقِه سا (برجستراسر)، دار بیروت: الکتب العلمیه.

3.      ابن الوردی، زین الدین عمر. [1416هـ]/1996م. تاریخ ابن الوردی، بیروت: دار الکتب العلمیة.

4.      ابن الوردی، شیخ عمر بن المظفر، بی­تا، التحفة الوردیة، نسخه خطی، دانشگاه بْرَاسْلاَوْ[12] آلمان.

5.      ابن مالک، بی تا. شرح الکافیة الشافیة، تحقیق عبد المنعم أحمد هریدی، چ 1، مکه مکرمه: جامعة أم القرى مرکز البحث العلمی وإحیاء التراث الإسلامی کلیة الشریعة والدراسات الإسلامیة.

6.      ابوحیان اندلسی، 1947م. منهج السالک فی الکلام علی الالفیه، تحقیق سیدنی گلازر، آمریکا: دانشگاه  نیو هاون.

7.      بروکلمان، کارل، بی­تا. تاریخ الادب العربی، چ5، تحقیق عبد الحلیم النجار، قاهره: دار المعارف.

8.      التلمسانی، أحمد. 1388هـ / [1969]. نفح الطیب من غصن الأندلس الرطیب، حققه عباس، إحسان، بیروت: دار صادر.

9.      الذهبی، شمس الدین. 1407هـ/ [1987م]. تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام،‌ حققه عمر عبد السلام تدمری، چ1، بیروت: دار الکتاب العربی.

10.  الذهبی، محمد بن قایماز. [1397هـ]/1977م. نص مستدرک من کتاب العبر،‌ حققه مراد، ریاض، دمشق: مجمع اللغة العربیة،

11.  الزرکلی، خیر الدین. [1422هـ]/2002م. الأعلام قاموس تراجم لاشهر رجال ونساء من العرب والمستعربین والمستشرقین، ط15. بیروت: دار العلم للملایین،

12.  شوقی ضیف، بی تا، المدار النحویه، چ 7، قاهره: دارالمعارف.

13.  السیوطی، جلال الدین عبد الرحمن1384هـ/‌1965م. بغیه الوعاه فی طبقات اللغویین والنحاه، حققه محمد أبو الفضل إبراهیم، صیدا: المکتبة العصریة.

14.  الصفدی، صلاح الدین. 1420هـ/2000م. الوافی بالوفیات،‌ حققه احمد الأرناؤوط و ترکی مصطفی، بیروت: دار الاحیاء تراث العربی.

15.  العکری، عبد الحی. 1406هـ/ [1986م]. شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، حققه عبد القادر الأرنؤوط و محمود الأرنؤوط، دمشق: دار بن کثیر.

16.  الفیروزآبادی، محمد بن یعقوب. 1407هـ / [1987م]البلغة فى تراجم أئمة النحو واللغة، ط1. حققه محمد المصری، کویت: جمعیة إحیاء التراث الإسلامی.

17.  الکتبی، محمد بن شاکر. [1393هـ]/‌1974م. فوات الوفیات، حققه إحسان عباس،‌ بیروت: دار صادر.

18.  المکی، أبو الطیب، [1410هـ]/1990م. ذیل التقیید فی رواة السنن والأسانید، ط1. حققه کمال یوسف الحوت، بیروت: دار الکتب العلمیة.

19.  عباس حسن، 2007م. نحو الوافی، چ1، بیروت: مکتبة المحمدی.

20.  الیافعی، عبد الله بن أسعد. 1417هـ/1997م. مرآة الجنان وعبرة الیقظان فی معرفة حوادث الزمان.‌ ط1. حققه خلیل المنصور. بیروت: دار الکتب العلمیة.


[1]. زندگی نامه وی در هیچ یک از تراجم مورد برسی یافت نشد.

[2]-British Library

[3] -Manisa İl Halk Kütüphanesi

[4]- در چند قدمی حرم پیغمبر9کتابخانه عارف حکمت قرار داد و آن کتابخانه معتبری است که شیخ الاسلام عارف حکمت الله حسینی بر «مدینه رسول کریم 9» موقوف داشته و مهر وقف با همین تعبیر بر کتابها دیده میشود. این کتابخانه در سال 1270 هجری تأسیس شده است.

[5]- المعهد الأحمدی

[6]-Milli Kütüphane-Ankara

[7]- University of California, Los Angeles

[8]-  در سال: 1584م در شهر دانشگاهی لیدن هلند، به صورت چاپخانه توماس فن ارپنیوس فعالیت خود را شروع کرده،  در سال: 1683 به صورت مؤسسه یوردان لوختمن در آمد پس از آن در سال:  1848 م به موسسه انتشاراتی بریل تغییر نام داد و در سال های اخیر  به سبب اهتمام به نشر انتقادی میراث مکتوب اسلام و نیز انتشار چاپ اول و دوم «دایرة المعارف اسلام« شهرت جهانی یافته است. (سیصدمین سال تأسیس مطبعة بریل، نشر دانش، سال 3، ش 5 "مرداد و شهریور 1362")

[9]- Aluaah Goguer

[10]-یعنی با چیزی که به آن علم نداری تجارت نکن. که با معنی شعر عربی مترادف است.

[11]- یحیى بن عبد الرحمن بن محمد العَقیلی الزرمانی العجیسی

[12] - Breslau