مقدمه
میسیولوژی مطالعه آکادمیک تاریخ و روش رسالت مسیحی است. این رشته به عنوان یک رشته دانشگاهی در قرن 19 شروع به گسترش نمود. به طور کلی، میسیولوژی «یک حوزه بین رشته ای پژوهش پیرامون رسالت یا مأموریت های مسیحی است که از روش های الهیاتی، تاریخی و شیوه های علمی اجتماعی استفاده می کند».
از لحاظ تاریخی بر فعالیت های تبلیغی و انجیلی فرقه های پروتستان و کاتولیک از اروپا و آمریکای شمالی به سایر قاره ها متمرکز بود. اما کاهش تعداد مسیحیان در غرب با ظهور مسیحیان انجیلی و پنطیکاستی در جهان، ایشان را با چالشی روبه رو کرد و آن اینکه تغییر تدریجی جمعیت مسیحی جهان از غرب به جهان غیرغرب، مسیحیان را وادار نمود با پرسشهای جدیدی دست و پنجه نرم کنند که بر آمده از همان جهان غرب بود زیرا در حالی که «میسیولوژی» ریشه در کتاب مقدس و الهیات داشت، در مواجهه با علوم اجتماعی، در رشته هایی مانند انسان شناسی، تاریخ، جغرافیا، نظریه ارتباطات، مطالعات دینی تطبیقی، مطالعات اجتماعی، آموزش، روانشناسی و روابط بین دینی قرار گرفت. بنابراین، میسیولوژی در حال حاضر موضوعاتی مانند فرهنگسازی، زمینهسازی، روابط بین ادیان، و رسالت معکوس (مسیحیان آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین مبلغانی را به اروپا و آمریکای شمالی میفرستند.) را شامل میشود. در این نوشتار بر آن هستیم تا به بررسی این موضوع بپردازیم.
پیشینه
میسیولوژی به عنوان یک رشته دانشگاهی تنها در قرن 19 ظاهر شد و مبلغ اسکاتلندی «الکساندر داف» بود که برای نخستین بار یک نظریه سیستماتیک از میسیولوژی را توسعه داد و در سال 1867 به عنوان اولین استاد کرسی میسیولوژی در جهان، در کرسی الهیات انجیلی در "کالج جدید، ادینبورگ" منصوب شد. این صندلی عمر کوتاهی داشت و پس از خروج داف بسته شد. گوستاو وارنک اغلب به عنوان بنیانگذار میسیولوژی پروتستانی به عنوان یک رشته دانشگاهی شناخته می شود. او اولین نشریه علمی تبلیغی را در سال 1874 میلادی با نام " مجله ماموریت عمومی" تأسیس کرد و در سال 1897 میلادی به عنوان رئیس بخش "علوم میسیونری در دانشگاه هال" آلمان منصوب شد. کار سه جلدی او در مورد نظریه رسالت پروتستان و بررسی تاریخچه تبلیغ پروتستان بسیار مهم بود (کولمن، پل (2011). "در سرچشمه های میسیون و میسونولوژی: مطالعه ای در پویایی زبان دینی". مجله آکادمی دین آمریکا. شماره: 79 ص: 425-458).
مورخ کلیسای کاتولیک، جوزف اشمیدلین تحت تأثیر کار وارنک، در سال 1910 میلادی در دانشگاه مونستر آلمان سخنرانی خود را در زمینه «مسیولوژی» را آغاز نمود و در سال میلادی1914 به عنوان اولین استاد کرسی «میسیولوژی کاتولیک» در همان دانشگاه منصوب شد (مولر، کارل (1999). "پیشگام میسیولوژی کاتولیک". فرهنگ بیوگرافی مأموریت های مسیحی. انتشارات اردمانز: ص 402-409).
از دهه 1950، «میسیولوژی» به طور کلی در چارچوب الهیات «مأموریت خدا» مورد بحث قرار گرفته است. این موضوع بحث را از «میسیولوژی» برای بشارت دادن جمع غیر مسیحیان، به «مأموریت» در افراد، که موضوعی وسیعتر را شامل میشود تغییر داد. از این رو، «میسیولوژی» مشارکت خلق خدا در فعل خداوند در جهان تعریف شد (کاردوزا-اورلاندی، کارلوس اف (2002). ماموریت: راهنمای ضروری. چاپ ابینگدون. ص 15).
امروزه «میسیولوژی» در بسیاری از مدارس الهیات مسیحی تدریس می شود و دامنه مطالعات و روابط آن با سایر علوم الهیاتی و اجتماعی تا حد زیادی متفاوت است. در حالی که همچنان به عنوان یک رشته الهیات مسیحی تلقی می شود. چندین انجمن آکادمیک برای «میسیولوژی» مانند سازمان های آمریکای شمالی، انجمن «میسیولوژی» آمریکا (ASM) و انجمن «میسیولوژی» انجیلی (EMS) و انجمن بین المللی مطالعات «میسیولوژی» (IAMS) وجود دارد. در دانشگاه های اروپا، به ویژه در دانشگاه های آلمانی زبان، تسلط فزاینده ای بر اصطلاح «الهیات بین فرهنگی» وجود دارد. تعامل تنگاتنگ میان «میسیولوژی، علوم اجتماعی و فرهنگ، محققان را بر آن داشت تا این رشته را در چارچوب تاریخ و جامعهشناسی شکل دهند و در نهایت یادآور این نمته بایسته است در گشذته پیوند وثیقی میان استعمار و «میسیولوژی» وجود داشت. زمانی که مسیحیان اغلب تلاش میکردند از قدرت سیاسی و اقتصادی خود در تبشیر استفاده کنند. بسیاری از ماموریت شناسان اکنون این روش ها را انکار می کنند و تلاش می کنند پارادایم جدیدی بسازند که از چنین رویکردهای امپریالیستی که منجر به تحمیل زبانی و فرهنگی می شود استفاده نکند (موری، استوارت. 2004، پس از مسیحیت: کلیسا و مأموریت در سرزمینی عجیب، کارلایل: چاپ پاترنوستر، ص 83-88).
دو نام برای تأثیری که بر دنیای انگلیسی زبان در نیمه دوم قرن بیستم گذاشتند، مهم هستند. لزلی نیوبیگین (1909-1995) یک پروتستان بود که دبیر شورای مبلغان بین المللی شورای جهانی کلیساها، اسقف در کلیسای جنوب هند و وزیر کلیسای متحد اصلاح شده در انگلستان شده بود. هدف اصلی او، میسیولوژی به دنیای سکولار شده غرب بود. دومین نفر دیوید جی بوش یک آفریقایی جنوبی، از کلیسای اصلاح شده هلند و میسیونولوژیست در دانشگاه آفریقای جنوبی، پرتوریا بود. او در سال 1992، یک سال پس از انتشار خلاصه کتابش «میسیونولوژی دگرگونی - تغییر پارادایم در الهیات میسیونری» در یک تصادف درگذشت.
دوران های میسیونری
خوانش «مسیونری» از عهد جدید مسیحت را قادر می سازد تا چندین روش الهیاتی برای انجام رسالت به دست دهد. دیوید بوش با پیروی از ایده های توماس کوهن و هانس کونگ، شش پارادایم را در تاریخ میسیونری شناسی توصیف کرد اما با بررسی جدید میتوان هفت پارادایم را شناسائی نمود:
1- علاقه ی آخرت شناختی در مسیحیت بدوی به ویژه در نگاه پولوسی و شاگردانش
2- تأکید هلنیستی-آبا کلیسائی بر متافیزیک و عبادت. دوره پدران کلیسا، که معمولاً به آن دوران پاتریستیک: Patristics می گویند، عموماً از پایان زمان عهد جدید یا پایان عصر حواری (حدود 100 پس از میلاد) تا 451 پس از میلاد شورای کلسدون یا به شورای دوم نیقیه در سال 787 میلادی در نظر گرفته می شود (مک گرات، آلیستر ای (1998). الهیات تاریخی: درآمدی بر تاریخ اندیشه مسیحی. آکسفورد، فصل اول).
3- پارادایم قرون وسطایی کلیسا محور و رهبانی بود و حتی به جنگ های میسیونری و اشکال استعمار میسیونری پرداخت.
4- پس از اصلاحات ، پروتستان ها به کندی شروع به فعالیت های تبلیغی کردند، اما در نهایت آناباپتیست ها و پیروان دین به چالش "ماموریت بزرگ" Great Commission پرداختند. در مسیحیت، مأموریت بزرگ دستور عیسی مسیح رستاخیز شده به شاگردانش است تا انجیل را به همه ملل جهان گسترش دهند. مأموریت بزرگ در متی 28: 16-20 تشریح شده است، جایی که عیسی در کوهی در جلیل از پیروان خود میخواهد تا همه ملتها را به نام پدر، پسر و روحالقدس شاگرد کنند و آنها را تعمید دهند.
5- پارادایم مبلغان عصر روشنگری بر ترویج «دانش» مسیحی تأکید داشت.
6- پارادایم دوران مدرن: در قرن بیستم کنفرانس بین المللی مبلغان در ادینبورگ در سال 1910 برگذار شد این کنفرانس و کنفرانس های دیگری در پی گسترش مبلغان در آسیا و آمریکا برگزار شد. با این وجود مسیحیت همچنین در آستانه یک گسترش بزرگ در آفریقا بود. بنابراین، کنفرانس ادینبورگ، مأموریت خود را به عنوان یک فرآیند گسترش جغرافیایی در نظر گرفت. در حالی که از همدردی با مذاهب غیر مسیحی حمایت می کرد، اما بی شک در نهایت یک پیام مسیحی بود. اهمیت اصلی کنفرانس ادینبورگ این بود که پایههای نهضت جهانی و ایده میسیونری را به عنوان شاهد مشترک را بنا نهاد، به گفته بوش، این الگوی است که در آن کاتولیکها و پروتستانها در تعدادی از ایدههای اساسی مشترکند:
1. کلیسا به عنوان نهاد مقدس و نشانه خدا است.
2. رسالت و تبلیغ برای مسیحیت
3. گزینش ترجیحی برای فقرا،
4. فرهنگسازی
رویکرد دیگر در دهه اول پس از ادینبورگ، تأکید بر روابط اجتماعی و جمعی در مأموریت بود. این شیوه با نام مبلغان پروتستان برونو گوتمن و کریستین کیسر مرتبط بود، اما در ایده های یک مبلغ کاتولیک، وینسنت دونوان، به عنوان مروج این ایده شناخته میشود. ماکس وارن که در سال 1942 دبیر کل انجمن مبلغان کلیسای انگلیکن شد، الهیات «حضور مسیحی» را در مورد مذاهب رایج کرد که در آن مبلغان تبلیغی تشویق میشدند که با سایر ادیان با این اعتقاد که مسیح از قبل فعالانه در آنها حضور داشته همدلی داشته باشند (یتس، تی. (1994) مأموریت مسیحی در قرن بیستم کمبریج، بریتانیا)
7- در نهایت در عصر کنونی با نگاه پست مدرن مسیحیت بدون کلیسای واحد مد نظر است که نگاهی متکثر است در این نگاه هر گروه میتواند برای خود کلیسائی داشته باشد و هویت مسیحی واحد وجود ندارد بلکه هویت های مسیحی متکثر وجود دارد که تنها در لفظ مشترک است و در ماهیت از هم متمایز هستند.
دهه 1960 دوران تحول و ناپیوستگی بود. تجربه استعمارزدایی، رشد اکومنیسم و بالاتر از همه، تجدیدی که توسط شورای دوم واتیکان به راه افتاد، تأکیدات جدیدی را در میسیولوژی به ارمغان آورد که ناشی از نگاه پست مدرن بود. در این نگاه واقعیت کثرت گرایی مذهبی و فرهنگی را می پذیرد و اعتقاد به حضور فعال خداوند در سنت های غیر مسیحی را بیان می کند. همچنین انقلاب کلیسایی را با تاکید آنها بر کلیسای خاص به عنوان مبنایی برای تنوع کلیسایی در وحدت می پذیرد (شورتر، ا. کوتاه تر، (1999)به سوی الهیات فرهنگ سازی. نیویورک، ص 2)
نتیجه:
هرچند بحث از میسولوژی را میتوان از دوران رسولان مسیحی دنبال نمود امّا با پیشرفت دانش طی قرن 19 و دوران صنعتی سازی، اکثر جریان علوم در تمدن غرب دچار تحولات گسترده ای شد و در این میان، اندیشه دینی نیز دچار تحولاتی گردید و مانند سایر پدیده های اجتماعی در تلاش برای بقای خود به بهره برداری از این دستاوردها در رسیدن به اهداف خویش گام برداشت. این موضوع در مسیحیت تبشیری با توجه به مرکزیت «تبشیر» در بیشتر جریانات مسیحی چه کاتولیک و چه پروتستان، به شکل گیری رشته ای به نام «میسیولوژی » منجر شد که به برسی راه کارهای و روش های تبشیری میپرداخت. این دانش نوعی اجتهاد تبشیری کلیسایی است. که در آن به کاربردی کردن تبشیر در دین مسیحیت پرداخته میشود. و پس از شکل گیری آکادمیک آن سه دوره را طی کرده است، دوران نخست با توجه به رشد دانش در جهان مسیحی مسیولوژیست ها در صدد برآمدند تا با غلبه فناوری و علمی بر سایر نقات به تبشیر مسیحیت بپردازند. در این دوران این جریان با جریان استعمارگری همراه شد. در دوران بعدی تبشیر بر روی تغییر فرهنگی سرمایه گذرای نمود و در صدد بر آمد تا با تغییر ریشه های فرهنگی به تبشیر مسیحیت بپردازد که با مقابله جریان های ملی و مذهبی مواجه شد از این رو توفیق چندانی نیات هرچند در محیط های فاقد فرهنگ قوی مثل آفریقا موفق بود. در نهایت در دوران پست مدرن کلیسا به این نتیجه رسید که اگرچه میسیولوژیست ها با هم اختلاف نظر و اساسی دارند اما میتوان عنوان نمود در یک اصل با هم اشتراک داشته و در و آن اتحاد جهانی کلیسا است هرچند در نگاه پست مدرن هر خانه نیز میتواند یک کلیسا قلمداد شود.
چروکی ها یکی از قبیلههای سرخپوست آمریکا است. برای باران می رقصند و آهنگی برای روح بزرگ می خوانند.
هرروها به یک گوساله با آب می پاشند، اجازه می دهند در اطراف سرگردان باشد و سپس حیوان را قربانی می کنند. یک گروه قومی بانتو هستند که در بخشهایی از آفریقای جنوبی ساکن هستند
زنان ایرانی باستان نبردی ساختگی به راه می اندازند و حیوانات همسایه های خود را اسیر می کنند تا فقط در هنگام بارندگی آنها را رها کنند.
مردم شاندونگ چین از اژدهای باران التماس می کنند که باران ببارد، و در صورت امتناع، از اژدها سوء استفاده می کنند و معبد آن را هتک حرمت می کنند.
(Heimbach Jr, 2001; Schmidt, 1979; Ba¸sgöz, 2007; Cohen, 1978)
چانی (2013) مستند می کند که در مصر باستان بالاترین مقام مذهبی زمانی قدرتمندتر شد که رود نیل دچار سیل شدید غیرعادی شد. زیرا ایشان برای باران دعا میکردند
در یهودیت
تلمود بابلی که در طول قرنها و زمانی که یهودیان هنوز کشاورز بودند جمعآوری شد، زمان دعای شبنم و باران را به گونهای تغییر داد که با زمان فصل بارانی در عراق نزدیک شود. یهودیان در سراسر جهان در اعصار بعدی این زمان بندی اصلاح شده را اتخاذ کردند، اما هیچ سازگاری با فصل بارانی در کشورهای خاص خود نداشتند. متن دعاها فصل بارانی را فقط در اسرائیل و بابل جای می دهد.
با این حال، برای حدود دو هزار سال، قبل از مهاجرت گسترده یهودیان به فلسطین تحت کنترل بریتانیا و (از سال 1948) به دولت اسرائیل، تقریباً کل جهان یهودی به عنوان اقلیتهای شهری در کشورهای دیاسپورا در سراسر جهان زندگی میکردند که درگیر فعالیتهای غیر کشاورزی بودند.
مرحله بعدی، یهودیت معبد، پس از استقرار سلطنت اسرائیل و متعاقب آن ساختن معبدی در اورشلیم به وجود آمد. در آن زمان، عبرانیان (که در آن زمان بنی اسرائیل نامیده میشد - فرزندان اسرائیل یا اسرائیلیها) دیگر عشایر شبانی نبودند، بلکه کشاورزان دامنه تپه بودند و دامهایی را به عنوان شغل ثانویه داشتند. آیین اصلی یهودیت معبد همچنان قربانی کردن حیوانات بود. با این حال، محدود بود. این کار را فقط در داخل معبد اورشلیم میتوانست انجام دهد و فقط میتوانست توسط یک روحانی انجام شود. از آنجایی که اسرائیلیها در آن زمان کشاورزان دامنه تپه بودند و کشاورزی بارانی را انجام میدادند، نگرانی درباره خشکسالی در متون مقدس مربوط به این دوره برجسته بود. با این حال، هیچ مدرکی وجود ندارد که متون مربوط به بارندگی را در عبادات روزانه و هفتگی گنجانده باشد. هسته یهودیت معبد بر زیارت های سالانه سه بار به اورشلیم برای قربانی کردن حیوانات در معبد متمرکز بود، نه بر عبادت روزانه کنیسه، از جمله دعا برای باران، که امروزه انجام می شود.
همه اینها زمانی تغییر کرد که معبد برای آخرین بار توسط رومیان در سال 70 پس از میلاد ویران شد و یهودیت ربانی ظهور کرد. کاهنان یهودی دیگر نمی توانستند در نقش اصلی خود (قربانی حیوانات) عمل کنند. رهبران جدیدی که ظهور کردند، خاخام ها بودند که در قرون زمانی که معبد پابرجا بود، عالم و معلم بودند. خاخام ها که قبلاً از قدرت کمتری نسبت به کشیشان اعظم اورشلیم برخوردار بودند، در نهایت خود را در موقعیت رهبری یافتند.
خاخام ها با تغییر تمرکز از قربانی کردن حیوانات، یهودیت را حفظ کردند. یهودیت خاخامی بر دعاهای روزانه و هفتگی در کنیسه، مطالعه متون مقدس و رعایت دقیق دستورات و نواهی رفتاری متمرکز بود (و هنوز هم تمرکز دارد). در زمان خاخام ها بود که نگرانی های مربوط به بارندگی در قلب مراسم مذهبی یهودیان در حال تکامل گنجانده شد. برای قرنها پس از تخریب معبد، کشاورزان یهودی در فلسطین تحت حاکمیت رومها و بعداً بیزانسیها به زندگی خود ادامه دادند. از آنجایی که آنها کشاورز بودند، نگرانی های بارندگی در عبادت های روزانه و هفتگی کنیسه ایجاد شد.
پس از تخریب معبد اورشلیم، رهبری خاخام ها زمانی ظهور کرد که اکثر یهودیان در اسرائیل هنوز کشاورز بودند و نگران آب و هوای ناپایدار بودند. زمانی که معبد هنوز پابرجا بود، متون مربوط به بارندگی تهیه شده بود. تحت رهبری خاخامها بود که آنها در یک کتاب دعای یهودی تازه ایجاد شده (سیدور) به عنوان یکی از عناصر اجباری روزانه عبادت یهودیان گنجانده شدند. یک توضیح سزاوار تکرار است. متون مربوط به باران و محصولات فقط در مورد سرزمین مقدس، به "زمین نیکویی که خداوند به شما می دهد" اعمال می شود.
آیین بارش باران در یهودیت
اکنون اجازه دهید برخی از مناسکی را بررسی کنیم که تا به امروز یهودیان مذهبی در سراسر جهان برای اطمینان از بارش باران در اسرائیل دعا می کنند. یهودیت خاخامی سه بار در روز، صبح و بعد از ظهر و عصر بعد از غروب آفتاب، نماز طولانی را واجب می کند. این بر ماهیت واجب بودن نماز روزانه، از جمله دعاهایی که اشاره به مداخله الهی در باران و محصولات اسرائیل دارد، تأکید می کند. اگرچه ارتباط مستقیم کمی با یهودیان در دیاسپورا دارد، اما یهودیان، تقریباً همه آنها در دیاسپورا، برای دو هزار سال دعای آنها را میخواندهاند.
حداقل چهار عنصر متمایز از مناسک مربوط به آب و هوا در کتاب دعای یهودیان وجود دارد که دو مورد از آنها جزء نمازهای واجب روزانه است: شما اسرائیل «Shma Israel»، آمیده «Amidah»، دعای باران و دعای شبنم. اولی دو بار در روز و دومی سه بار در روز خوانده می شود. فصل سوم و چهارم هر سال یک بار در زمانی که فصل بارانی اسرائیل شروع و پایان می یابد، خوانده می شود.
شِما اسرائیل:
مراسم دو بار در روز هسته شِما اسرائیل شامل یک فراخوان کوتاه است (بشنو، ای اسرائیل، خداوند خدای ماست، خداوند تنهاست)، و به دنبال آن سه قسمت از کتاب مقدس آمده است. فصل دوم (از فصل یازدهم کتاب تثنیه) بر باران متمرکز است.
و اگر فرامین مرا که امروز به شما میدهم بشنوید و اطاعت کنید و خداوند خدای خود را دوست بدارید و او را با تمام دل و با تمام جان خود پرستش کنید، من برای سرزمین شما باران خواهم داد. زمان مناسب، باران زودرس و باران دیر هنگام، و تو غلات، شراب و روغن خود را درو خواهی کرد. و در مزارع تو علف خواهم داد و تو خواهی خورد و سیر خواهی شد. مواظب باش که دلت فریفته شود و گمراه شوی و خدایان دیگر را بپرستید و در برابر آنها سجده کنید. زیرا آنگاه خشم خداوند بر شما شعله ور خواهد شد و او آسمانها را خواهد بست تا باران نبارد و زمین محصول خود را ندهد و شما به سرعت از زمین نیکویی که خداوند به شما می دهد هلاک خواهید شد.
این قطعه در خدمات عمومی دو بار در روز توسط یهودیان مذهبی حداقل برای 1200 سال و احتمالاً برای دو هزار سال خوانده شده است. باید به چند نکته توجه کرد.
همانطور که متن نشان می دهد، وعده ها و تهدیدها فقط در مورد سرزمین اسرائیل - "در زمینی که خداوند به شما می دهد" صدق می کند. اگر نافرمانی کنید، «از سرزمین پاک هلاک خواهید شد». این قطعه به طور خاص به محصولات زراعی - غلات (گندم و جو)، انگور و زیتون - اشاره می کند که از مهمترین محصولات کشاورزی قبایل کشاورز اسرائیلی پیش از سلطنت بودند که در منطقه تپه ای با چالش آب و هوایی در شرق دشت ساحلی منطقه ساکن بودند.
منطق الهی پشت یک هدیه گیج کننده از سرزمین موعود که از نظر آب و هوایی به چالش کشیده شده بود، که در آن جریان شیر و عسل به راحتی به خطر می افتاد، چه بود؟ همان متن تثنیه (11:10-12) توضیح میدهد که چرا بنیاسرائیل باید کشاورزی بارانی را به جای کشاورزی پررونقتر آبیاری انجام میدادند.
زیرا زمینی که برای تصاحب آن وارد میشوید، مانند سرزمین مصر نیست که از آن آمدهاید و بذر خود را در آنجا کاشتهاید و آن را آبیاری کردهاید، مانند باغ سبزی. امّا زمینی که برای تصاحب آن میروی، زمینی است پر از تپهها و درهها، که با باران آسمان آب مینوشد، سرزمینی که خداوند، خدای تو از آن مراقبت میکند. چشمان یهوه خدایت همیشه بر آن است، از اول سال تا آخر سال.
به عبارت دیگر، خود خدا به آبیاری مزارع بنی اسرائیل از طریق بارندگی توجه خواهد داشت. بر خلاف مصری ها با سیستم های آبیاری خود، اسرائیل در عوض باید به آسمان نگاه کند و برای تامین آب به خدا اعتماد کند. این یادآوری هواشناسی نزدیک به دو هزار سال است که دو بار در روز توسط یهودیان مهاجر مذهبی تکرار می شود.
آمیده سه بار در روز: «نماز ایستاده»
در کنار شما اسرائیل، آمیده دومین عنصر اصلی در کتاب دعای روزانه یهودیان است. این شامل 19 نعمت است (یکی از آنها بعداً به عنوان برکت شماره 12 درج شد). آمیده بدون صدا، بنابر الزام، سه بار در روز در حالت ایستاده رو به کوه معبد در اورشلیم خوانده می شود. هنگام خواندن نماز صبح یا بعد از ظهر در منیان (به نصاب لازم 10 نفر)، پیشوا پس از اینکه همه آن را بی صدا گفته اند، امیده را با صدای بلند می خواند.
اشاره به مداخله الهی در اقلیم اسرائیل در نعمت های دوم و نهم رخ می دهد. با این حال، متن باید با توجه به فصل تغییر کند. در طول فصل بارانی اسرائیل، برکت شماره 2 خدا را ستایش می کند، زیرا او "ماشیو هارواچ اومورید هاگشم" (باد می آورد و باعث باریدن باران می شود). در فصل خشک، یا آن کلمات حذف می شوند یا (در برخی سیدوریم) خداوند ستایش می شود زیرا او «مورید هاتال» (شبنم می آورد). نمازگزار باید حتماً در فصل مناسب از معبر آب و هوای مناسب استفاده کند. اگر شخصی مرتکب اشتباهی شود و خدا را به خاطر وزیدن باد و باران در فصل خشک ستایش کند، کل آمیده باید دوباره از ابتدا تکرار شود. باد و باران در خارج از فصل خود می توانند مضر باشند. اگر نمازگزار در فصل بارندگی اشتباهاً بجای باران شبنم بخواهد، ضررش کمتر است و نیازی به تکرار نماز نیست.
در حالی که برکت شماره 2 آمیده صرفاً قدرت خدا را بر باد و باران ستایش می کند، برکت شماره 9 شامل یک درخواست صریح در مورد محصولات و رطوبت است. در طول فصل بارانی اسرائیل، جمله این است: «ای خداوند، خدای ما، امسال را برای ما برکت بده... و شبنم و باران را به عنوان برکت بر سطح خاک بده...» مانند برکت شماره 2، در هنگام خشکی فصل کلمه "باران" حذف شده است. در برخی از سیدوریم حتی "شبنم" نیز حذف شده است.
فراوانی این دعاهای مربوط به آب و هوا حیرت انگیز است. یهودیان مذهبی در سراسر جهان 21 بار در هفته برکت شماره 2 را تلاوت می کنند. برکت شماره 9 در هفته های معمولی 18 بار خوانده می شود که در روز سبت (و اعیاد) حذف می شود. با در نظر گرفتن شما اسرائیل و آمیده، فراوانی نمازهای اجباری و صریح اقلیم در یهودیت بسیار بیشتر از آن است که در هر نظام مذهبی شناخته شده دیگری ثبت شده است.
دعاهای فصلی برای باران و شبنم
با این حال، دعاهای دیگری نیز وجود دارد. فصول بارانی فقط یک بار در سال در اسرائیل شروع می شود، معمولاً در اکتبر / نوامبر. اندکی قبل از شروع فصل بارانی زمستان (امیدوارم)، یک دعای اضافی ویژه برای باران در یک جشنواره شاد اواخر پاییز به نام Shemini Atzeret درج می شود. این دعای ویژه باران، که بعداً در دوران معمول تنظیم شد، از نظر انسانشناسی پیچش جالبی دارد: به فرشتهای (اف بری) اشاره میکند که «استاد باران» است. در تکامل یهودیت خاخام، تعداد فرشتگان فراتر از چهار فرشته ای بود که در پایان کتاب مقدس عبری به نام آنها ذکر شده است. تصور می شد که فرشتگان از جانب خداوند بر پدیده های مختلف طبیعی تسلط یافته اند. فرشته اف بری «سر مطر» (استاد باران) است. هیچ دعایی متوجه خود فرشته نمی شود. دعا به خداست و از او میخواهد که فرشته عف بری را به توزیع بارندگی و «نرم کردن صورت زمین بایر هنگامی که مانند سنگ خشک میشود» دستور دهد.
اقدامات بحران: زمانی که باران مورد انتظار تحقق نیابد
بحرانهای مهم اقلیمی ثبت شده در کتاب مقدس که یهودیان را تحت تأثیر قرار میدهند تقریباً همگی با خشکسالی مرتبط هستند، نه با سیل. با یک استثنای احتمالی، هیچ دعای فرمولی در کتاب دعای یهودیان وجود ندارد که به طور خاص برای مقابله با خشکسالی مداوم، که یک مشکل بزرگ در اسرائیل باستان و معاصر بوده است، تدوین شده باشد. در یهودیت خاخام، دعاهای روزانه معمولی برای باران همچنان در زمان خشکسالی خوانده می شود. در زمان خاخامها در دوره معبد دوم و پس از آن، یک واکنش استاندارد به خشکسالی، روزه توبهای دسته جمعی همراه با خواندن دعا بود که بسیاری از آنها از کتاب تهیلیم (مزامیر) گرفته شدهاند.
تلمود (Talmud, Tanit 19a n.d.) همچنین یک معجزه گر یهودی خاص را توصیف می کند که در زمان خشکسالی مداوم در سرزمین مقدس در قرن اول قبل از میلاد باران آورد. هونی ها-میگل (هونی دایره کش) دایره ای روی زمین کشید، در دایره ایستاد، چشمانش را بالا برد (اما احتمالاً مشتش نبود) و به خدا هشدار داد که تا زمانی که خدا باران نفرستد، دایره را ترک نمی کند. یک آب پاش کوچک آمد. "کافی نیست!" فریاد زد هونی. سیل آمد. "خیلی زیاد!" تمام جمعیت اورشلیم به دلیل سیلاب مجبور به فرار به سمت کوه معبد شدند. بالاخره مقدار مناسب رسید. برخی از خاخام ها می خواستند هونی را به دلیل گستاخی خطرناکش تکفیر کنند. با این حال، عقل سلیم غالب شد و آنها عقب نشینی کردند. (اگر باران ناگهان قطع شود چه می شود؟). برخی از تفاسیر تفسیری خوشبینانهتر از چرایی تکفیر نشدن هونی ارائه میدهند. خاخام ها او را به خاطر رفتار با خدا به عنوان پدری تحسین می کردند که فرزندش می تواند او را بداخلاق کند. به هر حال، مطابق با الهیات یهودی، تلمود نشان می دهد که این هونی نبود، بلکه خود خدا بود که باران را پدید آورد.
Religion and Climate Change: Rain Rituals in Israel, China, and Haiti
نیکلاس کالدور در مقاله خود با عنوان مدلی از رشد اقتصادی، که در ابتدا در مجله اقتصادی در سال 1957 منتشر شد، یک مدل رشد را فرض می کند که از رویکرد پویای هارودین و تکنیک های تحلیل کینزی پیروی می کند. در مدل رشد خود، کالدور تلاش میکند «چارچوبی برای ارتباط پیدایش پیشرفت فنی با انباشت سرمایه ارائه کند»، در حالی که سایر مدلهای نئوکلاسیک علت پیشرفت فنی را کاملاً برونزا میدانند.
به گفته کالدور، «هدف نظریه رشد اقتصادی نشان دادن ماهیت متغیرهای غیراقتصادی است که در نهایت میزان رشد سطح عمومی تولید اقتصاد را تعیین میکنند و از این طریق به درک این سؤال کمک میکنند. چرا برخی از جوامع بسیار سریعتر از سایرین رشد می کنند.
ویژگی های اساسی مدل رشد کالدور به شرح زیر است:
عرضه کوتاه مدت کل کالاها و خدمات در یک اقتصاد رو به رشد بی کشش است و تحت تأثیر افزایش تقاضای پولی مؤثر قرار نمی گیرد. همانطور که مبتنی بر فرض کینزی "اشتغال کامل" است.
پیشرفت فنی به میزان انباشت سرمایه بستگی دارد. کالدور "تابع پیشرفت فنی" را فرض می کند که رابطه ای بین رشد سرمایه و بهره وری را نشان می دهد و تأثیر هر دو عامل را در بر می گیرد. جایی که نسبت سرمایه به تولید به رابطه رشد سرمایه و رشد بهره وری بستگی دارد.
دستمزد و سود درآمد را تشکیل می دهد، جایی که دستمزد شامل حقوق و درآمد کار یدی است و سود شامل درآمد کارآفرینان و همچنین صاحبان اموال است. و کل پس انداز شامل پس انداز از دستمزد و پس انداز از سود است.
سطح عمومی قیمت ثابت است.