تأثیر مصر بر اسرائیل و یهودا به ویژه در دوران سلطنت حزقیا در دوره سوم میانی مصر بسیار قوی بود؛ در نتیجه، «ادبیات عبری مملو از مفاهیم و چهرههای برگرفته از رسالههای آموزشی مصر است»، و آمنموپ اغلب به عنوان نمونه بارز آن ذکر میشود.حتی در اولین انتشار مختصر از گزیدههایی از آمنموپ در سال 1922، به شباهت آشکار آن با کتابهای حکمت کتاب مقدس اشاره شده است. باج این نظرات را در انتشارات خود در سالهای 1923 و 1924 تقویت کرد و مشاهده کرد که اخلاق مبتنی بر مذهب آمنموپ «شباهت نزدیکی» به احکام کتاب مقدس عبری دارد و شباهتهای خاصی بین آمنموپ و متون موجود در امثال، مزامیر و تثنیه ارائه داد. دیگران نیز به زودی از او پیروی کردند.
رجستهترین این افراد، آدولف ارمن، «رئیس تمام مصرشناسان» بود که در سال 1924 فهرست گستردهای از تطابقهای بین متون آمنموپه و کتاب امثال کتاب مقدس را منتشر کرد که بخش عمدهای از آنها در امثال 22:17–23:11 متمرکز شده بود. ارمن بود که از آمنموپه برای اصلاح خوانش دشوار در متن امثال 22:20 استفاده کرد، جایی که کلمه عبری شیلشوم ("سه روز پیش") به نظر میرسید خطای نسخهبردار باشد که ترجمه معنادار آن فقط با مشکل مواجه میشد. ارمن خاطرنشان کرد که جایگزینی کلمه مشابه sheloshim ("سی") نه تنها در متن منطقی به نظر میرسد، بلکه منجر به ایجاد تشابه نزدیک زیر بین دو متن میشود، به طوری که "سی گفتار" که اکنون در امثال 22:20 بازیابی شده است، دقیقاً با سی فصل شمارهگذاری شده در آمنموپه مطابقت دارد:
(امثال 22:20): "آیا سی گفتار از نصیحت و دانش برای شما ننوشتهام؟" (ESV)
(آمنموپه، فصل 30، سطر 539): "به این سی فصل نگاه کنید؛ آنها اطلاع میدهند، آنها آموزش میدهند."
ارمن همچنین استدلال کرد که این تطابق نشان میدهد که متن عبری تحت تأثیر مصریها قرار گرفته است، نه برعکس، زیرا متن مصری آمنموپه به صراحت سی فصل را فهرست میکند در حالی که متن عبری امثال چنین تقسیمبندیهای واضحی ندارد و بنابراین احتمال بیشتری وجود دارد که در طول کپیبرداری معنای اصلی خود را از دست بدهد. از زمان ارمان، تقریباً در میان محققان اجماع وجود داشته است که بین این دو اثر ارتباط ادبی وجود دارد، اگرچه جهت تأثیرگذاری آنها حتی امروز نیز مورد بحث است. اکثریت به این نتیجه رسیدهاند که امثال 22:17–23:10 به آمنموپه وابسته بوده است. اقلیتی بین این دو دیدگاه اختلاف نظر دارند: متن عبری را الهامبخش اصلی آمنموپه میدانند و هر دو اثر را وابسته به یک منبع سامی میدانند که اکنون از بین رفته است.
کشتی مقدس یا ایستگاه های استراحت الهی ، محور اصلی جشنوارهها، و راهپیماییهای باشکوهی بود که در آن کاهنان مجسمههای مذهبی طلایی خدایان را در یک نوع زیارتگاه قابل حمل به حرکت در میآوردند. هر خدایی کشتی مقدس خود را داشت که کاهنان آن را روی زمین بر روی سکوهایی با چندین تیرک بلند حمل می کردند. این ضریح های قابل حمل از سه قسمت ضریح، قایق و پایه ای با دسته های بلند تشکیل شده است. ضریح در بالای قایق قرار گرفته و با ورق طلا، سنگهای قیمتی لاجورد، فیروزه و کارنلین پوشیده شدهاند. در حالی که از دستگیره ها برای حمل کل مجموعه نصب استفاده می شد
دستههای جشنواره از حرم درونی کارناک حرکت کردند و در امتداد خیابانهای مقدس به سمت معبد اقصر یا کشتیهای منتظر رودخانه پیش رفتند که آنها را به سمت بالا رودخانه به اقصر یا از طریق رود نیل به معابد یادبود سلطنتی در کرانه باختری تبس میرساند. گاهی اوقات، خدایان - و نه از کشیشان که از آنها حمایت می کردند - نیاز داشتند که از گرما و غبار سفرهای خسته کننده خود استراحت کنند. بنابراین، بسیاری از فراعنه با مهربانی در طول مسیر، زیارتگاههای راحتی برای آنها فراهم کردند. پادشاه هرگز فرصتی را برای خودفروشی از دست نمی داد، پناهگاه های کنار راه را به نام خود می نامید و تقوای خود را در کتیبه های معبد و نمایش هایی که آنها را توصیف می کرد به خدایان یادآوری می کرد. به عنوان مثال، صحنههای «نمایشگاه سرخ» فرعون زن هتشپسوت (حکومت حدوداً 1473-1358 ق.م) در کارناک چندین زیارتگاه در کنار راه را به تصویر میکشد که او بین مجموعههای معبد کارناک و اقصر بنا کرده است.
این مراسم تشییع جنازه به محض مرگ شخص یا اندکی پس از مرگ او انجام می شد و طبق اعتقاد پیشینیان به دو دلیل عمده انجام می شد: اول، برای خشنود ساختن خدایان به طور کلی، چه آن خدایان که در عالم اموات وجود دارند و چه آن خدایان که در زمین و آسمان وجود دارند، زیرا این مراسم شامل تقدیم هدایا و هدایا به آنها می شد، و این چیزی است که هدایایی را که از جانب او با مرده می شود، تضمین می کند آنها را به خدایان آنجا تقدیم کنید. این همان کاری است که (گیلگمش) پس از هبوط خود به عالم اموات انجام داد، هنگامی که هدایایی را با خود برد (این هدایا شامل تقدیم اسلحه، سپر و جواهرات بود) و آنها را به خدایان عالم اموات و برخی از مردگان غالب کاهنان اعظم تقدیم کرد، و همچنین آنچه را که پادشاه سومری (اورنامو و هدایایی تحت فرمان خدایان او و هدایایی که پس از مرگ او و هدایایی به تعدادی از آنها انجام داد) انجام داد در حالی که گاو نر و گوسفند را برای مردگان بزرگ ذبح می کرد و به آنها اسلحه، کیف، لباس و جواهرات هدیه می داد، زیرا همه آن چیزها نزد پادشاه (اورنامو) دفن شده بود. یکی از متون ذکر شده است که نشان می دهد قربانی و هدایایی در مراسم خاکسپاری دلیل رضایت خدایان است که اگر بدانیم خدای انلیل از خدایان عالم اموات نیست (که در مبحث دیگری به آن پرداخته خواهد شد. همچنین آثار هنری زیادی وجود دارد که شامل صحنه هایی از قربانی کردن برای خدایان است که برجسته ترین آنها (ظروف نذری) است که نشان دهنده قدیمی ترین اثر مذهبی است که در آن آیین های مخصوص خدایان وجود دارد. (اینانا- ایشتار) که با دو دسته نی که یکی در کنار هم قرار گرفته اند نشان می دهد و صفی طولانی از مردمی را می بینی که در سبدها و کوزه ها هدایایی حمل می کنند و یک ردیف دیگر از گوسفندان که در زمین زراعتی قدم می زنند، چرا که این مقدار نذری بیانگر سپاس و قدردانی از آن الهه است. عراقیان باستان علاوه بر نذورات، در هنگام دفن مردگان، روغن و عطر میریختند و برای الهه مرگ جشنهای ویژهای برپا میکردند که در زمانهای مشخصی برگزار میشد تا برکت و رضایت آن عزیزان را به دست آورند و از خشم او دوری کنند. این همان چیزی است که در یکی از سرودهای مذهبی سومری مربوط به (شولگی، دومین پادشاه سلسله سوم اور) مشخص است که میگوید ((من کسی هستم که برای خدایان جشنهای خاکسپاری برگزار میکردم)
بر اساس افسانههای مصر باستان، زمانی که رع، ایزد خورشید، برای فرمانروایی بر زمین بسیار پیر و خسته شد، از حکومت دست کشید و به آسمان صعود کرد. گفته شده است که رع با قایقی در آسمان سفر میکند و جهان را روشنایی میبخشد. هر بخشی از این سفر، یکی از دوازده ساعت روز مصری را تشکیل میداد که هر ساعت تحت نظارت یکی از خدایان محافظ قرار داشت. هنگام غروب آفتاب و فرا رسیدن گرگ و میش، رع و قایقش از افق باختری فراتر میرفتند و به جهان زیرین وارد میشدند. افق گاه به دروازهای توصیف میشود که به "دوات"، یعنی دنیای زیرین، راه دارد. در این سرزمین، رع باید با قایقی بر روی نیل زیرزمینی حرکت کند و از دوازده دروازه و ناحیه عبور کند. هر کدام از این مناطق نماینده یکی از ساعات شب هستند و توسط دوازده خدای محافظ دیگر محافظت میشوند. در طول این سفر شبانه، مار عظیم آپوفیس، ایزد آشوب و بینظمی (ایسفت)، به رع هجوم برده و تلاش میکرد مسیر او را متوقف کند. پس از غلبه بر آپوفیس، رع جهان زیرین را ترک میکرد و با طلوع خورشید بازمیگشت تا بار دیگر روز را روشن سازد. روایت شده است که او طی ساعات روز با شکل سر شاهین خود در قایق ماندجت در آسمان سفر میکرد و سپس برای سفر شبانه به دنیای زیرین، ظاهرش به شکل سر قوچ تغییر یافته و سوار بر قایق مِسکتِت میشد. حرکت رع بر ماندجت گاهی به عنوان نمادی از چرخه رشد، افول، مرگ و رستاخیز روزانه او در نظر گرفته میشد و این چرخه در نمادشناسی متون مربوط به مرگ در فرهنگ مصر باستان نیز بازتاب یافته است.
نماد جادویی Sema یک مفهوم باستانی است که همیشه در ذهن مصریان باستان وجود داشته است زیرا مفهوم اتحاد را نشان می دهد. این در سراسر سرزمین جادویی علیا و سفلی مصر به تصویر کشیده شده است. مصریان باستان نماد سما را در همه چیز میدیدند، مانند جفت ریههایی که برای تنفس به نای وصل میشدند و اندامهای تناسلی متفاوت هر دو جنس برای ایجاد زندگی در کنار هم قرار میگرفتند. نماد Sema در مصر باستان بر روی سینه مومیایی قرار داشت تا هنگام سفر در سراسر جهان اموات زندگی را تامین کند. حال این نماد را با رقص سماع صوفیه مقایسه کنید.