اصولا دین امده تا همین را بگوید هدف زندگی چیست...
چون انسان با هیچ دانشی به ان نمی رسد و اصولا نه ادراک ان ممکن است و نه ابزاری برای درک ان ممکن است..
پس دین گزاره ها را در اختیار انسان می گذارد که خود توانایی حصول به ان ندارد.
محال فلسفی است شما بدون خالق باشید چون ذات شما مسبوق به عدم است و این یعنی فقر ذاتی
پس باید مسبوق به غنای ذاتی باشید
و غنای ذاتی یعنی واجد هر چیزی بودن
و این یعنی بی نهایت بودن
و بی نهایت بودن یعنی اینکه شما جزئی از یک ذات غنی بی نهایتی که وجودت را هر لحظه خلق می کند با چه منطقی می گویید این غنی بالذات برای جزی از وجود خودش برنامه ندارد؟
شما هیچ گاه به برنامه او پی نمی برید مگر اینکه خودش بگوید.. و این همان دین است و دین واضح هدف انسان را گفته است...
انا لله انا الیه راجعون
از وحدت به وحدت حرکت کردن و سیر در واحد بی نهایت تا ابد و بهره بردن از زیبایی او و لذت بی نهایت تا ابد