وَلَا الَّذِى أَساءَ وَاجْتَرَأَ عَلَیْکَ وَلَمْ یُرْضِکَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِکَ،
این فراز به قرینه مقابله عِدل فراز پیشین است که پیرامون محسنین سخن می گفت.
در اینجا سخن از مسئین است.
در اینجا حضرت درصدد است عنوان دارد حتی مسئین نیز در سو رفتار و گستاخی بر خداوند و خشمگین کردن خداوند با استفاده از قدرت خداوند است که اقدام میکنند.
یعنی به طور مستقل قدرتی ندارند. چنان که در قران به طور مطلق امده است انتم الفقرا الی الله. و مشخص میکند انسان در هیچیک از شئون زندگی خود چیزی از خود ندارد مگر اراده بر احسان یا اراده بر طغیان.
در واقع در اینجاست که معنی اختیار و جبر مشخص میشود.
به صورت جبری انسان هرچه دارد از وجود خداوند است حتی اختیارش. و با انچه خداوند هر لحظه به او افاضه میکند اختیار میکند که احسان نماید یا طغیان.
پس نه محسن چیزی از خود ذاتا دارد نه مسئین از خود به صورت ذاتی قدرتی بر طغیان دارند. بله با قدرت الهی است که طغیان را اختیار می کنند.