صفحه اطلاع رسانی میرزا محمد رضا صفائی تخته فولادی
صفحه اطلاع رسانی میرزا محمد رضا صفائی تخته فولادی

صفحه اطلاع رسانی میرزا محمد رضا صفائی تخته فولادی

ایده الیست استعلائی


مکتب فکری ایده الیسم اگرچه بر روند فلسفه آلمانی بعدی تأثیر چشمگیری گذاشت، اما نحوه تفسیر دقیق این مفهوم موضوع بحث برخی از فیلسوفان قرن بیستم بود. کانت ابتدا آن را در نقد عقل محض توصیف می کند و دیدگاه خود را از دیدگاه های امروزی رئالیسم و ایده آلیسم متمایز می کند، اما فیلسوفان در مورد تفاوت شدید کانت با هر یک از این مواضع اتفاق نظر ندارند.

ایده‌آلیسم استعلایی با ایده‌آلیسم فرمالیستی بر اساس فرازهایی از مقدمه کانت به هر فلسفه متافیزیک پس از  وی مرتبط است، اگرچه تحقیقات اخیر تمایل به مخالفت با این نگاه  دارد. ایده‌آلیسم استعلایی همچنین توسط فیلسوفان آلمانی بعدی یوهان گوتلیب فیشته و فردریش ویلهلم جوزف فون شلینگ، آرتور شوپنهاور و در اوایل قرن بیستم توسط ادموند هوسرل در شکل بدیع ایده‌آلیسم استعلایی-پدیدارشناختی  پذیرفته شد.

کانت شرحی از نحوه شهود (به آلمانی: anschauen) اشیاء و گزارش‌های مکان و زمان ارائه می‌کند. پیش از کانت،در فلسفه اسلامی ملاصدرا و در فلسفه مدرن برخی از متفکران مانند لایب نیتس به این نتیجه رسیده بودند که مکان و زمان اشیا نیستند، بلکه فقط روابط بین اشیا هستند. برخلاف متفکران، از جمله نیوتن، که معتقد بود فضا و زمان چیزها یا جوهری هستند، لایب نیتس به درک کاملاً متفاوتی از جهان و چیزهای موجود در آن رسیده بود. طبق مونادولوژی او، همه چیزهایی که انسان ها معمولاً به عنوان تعامل بین افراد و روابط بین افراد می فهمند (مانند موقعیت های نسبی آنها در مکان و زمان) در ذهن خدا وجود دارد اما نه در جهان جایی که ما آنها را درک می کنیم. از نظر واقع گرایان، اشیاء منفرد از طریق ارتباط فیزیکی با هم تعامل دارند و روابط بین اشیاء با واسطه فرآیندهای فیزیکی است که آنها را به مغز انسان متصل می کند و به انسان زنجیره عمل معینی را به آنها می دهد و شناخت درستی از آنها می دهد.

کانت از مشکلات هر دو این موضع آگاه بود. او تحت تأثیر فیزیک نیوتن قرار گرفته بود و فهمید که یک زنجیره فیزیکی از فعل و انفعالات بین چیزهای درک شده و کسی که آنها را درک می کند وجود دارد. با این حال، یک کارکرد مهم ذهن این است که داده‌های ورودی را ساختار داده و آن‌ها را به گونه‌ای پردازش کند که آن‌ها را غیر از نقشه‌برداری ساده از داده‌های بیرونی کند.

اگر بخواهیم در چهارچوب آنچه که برهان کانتی اثبات می کند نگاه کنیم، می توان گفت که می توان واقعیت تجربی مکان و زمان، یعنی اعتبار عینی همه ویژگی های مکانی و زمانی را در ریاضیات و فیزیک.نشان داد. اما این واقعیت تجربی شامل زمان و مکان در واقع اشکالی از شهود انسانی هستند و فقط می‌توان اعتبار آن‌ها را برای چیزهایی که به نظر ما می‌آیند ثابت کرد و نه برای چیزهایی که در نفس الامر هستند. به واقع وی زمان و مکان را خارج از سوبژه نمیداند.

ایده آلیسم متعالی یک سیستم فلسفی است که توسط فیلسوف آلمانی، امانوئل کانت در قرن هجدهم تأسیس شد. برنامه معرفت شناختی کانت در سراسر نقد عقل محض (1781) او یافت می شود. منظور از کانت استعلایی این است که رویکرد فلسفی او به دانش فراتر از توجه صرف به شواهد حسی است و مستلزم درک شیوه‌های ذاتی ذهن برای پردازش آن شواهد حسی است.

عنصر برجسته در اینجا این است که مکان و زمان، به جای اینکه چیزهای واقعی در خود یا ظاهرهای با واسطه تجربی (به آلمانی: Erscheinungen) باشند، همان اشکال شهود (به آلمانی: Anschauung) هستند که ما باید به وسیله آنها اشیا را درک کنیم. از این رو، آنها را نه باید ویژگی هایی در نظر گرفت که ممکن است در درک آنها به اشیاء نسبت دهیم، و نه موجودیت های اساسی خود ایشان تقلی نمود.

 آنها به این معنا پیش شرطهای ذهنی و درعین حال ضروری هر شیء معینی هستند، تا آنجا که این شیء ظاهری است و نه یک شیء فی نفسه. انسان ها لزوماً اشیاء را در مکان و زمان درک می کنند. این شرط برای تجربه بخشی از معنای آن است که انسان یک شی  رابه عنوان چیزی هم مکانی و هم زمانی  درک کند.

در بخش «زیبایی‌شناسی استعلایی» در نقد عقل محض، کانت بیان می‌کند که چگونه مکان و زمان شکل‌های ناب شهود انسانی هستند که توسط قوه‌ی حس خود ما  ایجاد میشود پس  مکان و زمان وجودی «خارج» از ما ندارند، بلکه اشکال «سوبژکتیو» احساسات ما هستند و از این رو شرایط پیشینی در معرفت انسانی ضروری هستند که در اثر آنها اشیایی که در تجربه  با آنها مواجه می شویم می توانند برای ما شناخته شوند. کانت زمان و مکان را «از لحاظ تجربی، واقعی» اما به طور  ایده آل توصیف می کند.

کانت برای این باور خود  استدلال می‌کند که سوژه‌ی آگاه، ابژه‌های تجربی را نه آن‌طور که در نفس الامر هستند، بلکه فقط آن‌گونه که در شرایط حسی ما برای ما ظاهر می‌شوند، می‌شناسد. بنابراین آموزه کانت دامنه شناخت ما را به ظواهر داده شده به حس ما محدود می کند و این را انکار می کند که ما بتوانیم شناختی از اشیا آنچنان که فی نفسه هستند داشته باشیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد