نیکلاس کالدور در مقاله خود با عنوان مدلی از رشد اقتصادی، که در ابتدا در مجله اقتصادی در سال 1957 منتشر شد، یک مدل رشد را فرض می کند که از رویکرد پویای هارودین و تکنیک های تحلیل کینزی پیروی می کند. در مدل رشد خود، کالدور تلاش میکند «چارچوبی برای ارتباط پیدایش پیشرفت فنی با انباشت سرمایه ارائه کند»، در حالی که سایر مدلهای نئوکلاسیک علت پیشرفت فنی را کاملاً برونزا میدانند.
به گفته کالدور، «هدف نظریه رشد اقتصادی نشان دادن ماهیت متغیرهای غیراقتصادی است که در نهایت میزان رشد سطح عمومی تولید اقتصاد را تعیین میکنند و از این طریق به درک این سؤال کمک میکنند. چرا برخی از جوامع بسیار سریعتر از سایرین رشد می کنند.
ویژگی های اساسی مدل رشد کالدور به شرح زیر است:
عرضه کوتاه مدت کل کالاها و خدمات در یک اقتصاد رو به رشد بی کشش است و تحت تأثیر افزایش تقاضای پولی مؤثر قرار نمی گیرد. همانطور که مبتنی بر فرض کینزی "اشتغال کامل" است.
پیشرفت فنی به میزان انباشت سرمایه بستگی دارد. کالدور "تابع پیشرفت فنی" را فرض می کند که رابطه ای بین رشد سرمایه و بهره وری را نشان می دهد و تأثیر هر دو عامل را در بر می گیرد. جایی که نسبت سرمایه به تولید به رابطه رشد سرمایه و رشد بهره وری بستگی دارد.
دستمزد و سود درآمد را تشکیل می دهد، جایی که دستمزد شامل حقوق و درآمد کار یدی است و سود شامل درآمد کارآفرینان و همچنین صاحبان اموال است. و کل پس انداز شامل پس انداز از دستمزد و پس انداز از سود است.
سطح عمومی قیمت ثابت است.