چروکی ها یکی از قبیلههای سرخپوست آمریکا است. برای باران می رقصند و آهنگی برای روح بزرگ می خوانند.
هرروها به یک گوساله با آب می پاشند، اجازه می دهند در اطراف سرگردان باشد و سپس حیوان را قربانی می کنند. یک گروه قومی بانتو هستند که در بخشهایی از آفریقای جنوبی ساکن هستند
زنان ایرانی باستان نبردی ساختگی به راه می اندازند و حیوانات همسایه های خود را اسیر می کنند تا فقط در هنگام بارندگی آنها را رها کنند.
مردم شاندونگ چین از اژدهای باران التماس می کنند که باران ببارد، و در صورت امتناع، از اژدها سوء استفاده می کنند و معبد آن را هتک حرمت می کنند.
(Heimbach Jr, 2001; Schmidt, 1979; Ba¸sgöz, 2007; Cohen, 1978)
چانی (2013) مستند می کند که در مصر باستان بالاترین مقام مذهبی زمانی قدرتمندتر شد که رود نیل دچار سیل شدید غیرعادی شد. زیرا ایشان برای باران دعا میکردند
در یهودیت
تلمود بابلی که در طول قرنها و زمانی که یهودیان هنوز کشاورز بودند جمعآوری شد، زمان دعای شبنم و باران را به گونهای تغییر داد که با زمان فصل بارانی در عراق نزدیک شود. یهودیان در سراسر جهان در اعصار بعدی این زمان بندی اصلاح شده را اتخاذ کردند، اما هیچ سازگاری با فصل بارانی در کشورهای خاص خود نداشتند. متن دعاها فصل بارانی را فقط در اسرائیل و بابل جای می دهد.
با این حال، برای حدود دو هزار سال، قبل از مهاجرت گسترده یهودیان به فلسطین تحت کنترل بریتانیا و (از سال 1948) به دولت اسرائیل، تقریباً کل جهان یهودی به عنوان اقلیتهای شهری در کشورهای دیاسپورا در سراسر جهان زندگی میکردند که درگیر فعالیتهای غیر کشاورزی بودند.
مرحله بعدی، یهودیت معبد، پس از استقرار سلطنت اسرائیل و متعاقب آن ساختن معبدی در اورشلیم به وجود آمد. در آن زمان، عبرانیان (که در آن زمان بنی اسرائیل نامیده میشد - فرزندان اسرائیل یا اسرائیلیها) دیگر عشایر شبانی نبودند، بلکه کشاورزان دامنه تپه بودند و دامهایی را به عنوان شغل ثانویه داشتند. آیین اصلی یهودیت معبد همچنان قربانی کردن حیوانات بود. با این حال، محدود بود. این کار را فقط در داخل معبد اورشلیم میتوانست انجام دهد و فقط میتوانست توسط یک روحانی انجام شود. از آنجایی که اسرائیلیها در آن زمان کشاورزان دامنه تپه بودند و کشاورزی بارانی را انجام میدادند، نگرانی درباره خشکسالی در متون مقدس مربوط به این دوره برجسته بود. با این حال، هیچ مدرکی وجود ندارد که متون مربوط به بارندگی را در عبادات روزانه و هفتگی گنجانده باشد. هسته یهودیت معبد بر زیارت های سالانه سه بار به اورشلیم برای قربانی کردن حیوانات در معبد متمرکز بود، نه بر عبادت روزانه کنیسه، از جمله دعا برای باران، که امروزه انجام می شود.
همه اینها زمانی تغییر کرد که معبد برای آخرین بار توسط رومیان در سال 70 پس از میلاد ویران شد و یهودیت ربانی ظهور کرد. کاهنان یهودی دیگر نمی توانستند در نقش اصلی خود (قربانی حیوانات) عمل کنند. رهبران جدیدی که ظهور کردند، خاخام ها بودند که در قرون زمانی که معبد پابرجا بود، عالم و معلم بودند. خاخام ها که قبلاً از قدرت کمتری نسبت به کشیشان اعظم اورشلیم برخوردار بودند، در نهایت خود را در موقعیت رهبری یافتند.
خاخام ها با تغییر تمرکز از قربانی کردن حیوانات، یهودیت را حفظ کردند. یهودیت خاخامی بر دعاهای روزانه و هفتگی در کنیسه، مطالعه متون مقدس و رعایت دقیق دستورات و نواهی رفتاری متمرکز بود (و هنوز هم تمرکز دارد). در زمان خاخام ها بود که نگرانی های مربوط به بارندگی در قلب مراسم مذهبی یهودیان در حال تکامل گنجانده شد. برای قرنها پس از تخریب معبد، کشاورزان یهودی در فلسطین تحت حاکمیت رومها و بعداً بیزانسیها به زندگی خود ادامه دادند. از آنجایی که آنها کشاورز بودند، نگرانی های بارندگی در عبادت های روزانه و هفتگی کنیسه ایجاد شد.
پس از تخریب معبد اورشلیم، رهبری خاخام ها زمانی ظهور کرد که اکثر یهودیان در اسرائیل هنوز کشاورز بودند و نگران آب و هوای ناپایدار بودند. زمانی که معبد هنوز پابرجا بود، متون مربوط به بارندگی تهیه شده بود. تحت رهبری خاخامها بود که آنها در یک کتاب دعای یهودی تازه ایجاد شده (سیدور) به عنوان یکی از عناصر اجباری روزانه عبادت یهودیان گنجانده شدند. یک توضیح سزاوار تکرار است. متون مربوط به باران و محصولات فقط در مورد سرزمین مقدس، به "زمین نیکویی که خداوند به شما می دهد" اعمال می شود.
آیین بارش باران در یهودیت
اکنون اجازه دهید برخی از مناسکی را بررسی کنیم که تا به امروز یهودیان مذهبی در سراسر جهان برای اطمینان از بارش باران در اسرائیل دعا می کنند. یهودیت خاخامی سه بار در روز، صبح و بعد از ظهر و عصر بعد از غروب آفتاب، نماز طولانی را واجب می کند. این بر ماهیت واجب بودن نماز روزانه، از جمله دعاهایی که اشاره به مداخله الهی در باران و محصولات اسرائیل دارد، تأکید می کند. اگرچه ارتباط مستقیم کمی با یهودیان در دیاسپورا دارد، اما یهودیان، تقریباً همه آنها در دیاسپورا، برای دو هزار سال دعای آنها را میخواندهاند.
حداقل چهار عنصر متمایز از مناسک مربوط به آب و هوا در کتاب دعای یهودیان وجود دارد که دو مورد از آنها جزء نمازهای واجب روزانه است: شما اسرائیل «Shma Israel»، آمیده «Amidah»، دعای باران و دعای شبنم. اولی دو بار در روز و دومی سه بار در روز خوانده می شود. فصل سوم و چهارم هر سال یک بار در زمانی که فصل بارانی اسرائیل شروع و پایان می یابد، خوانده می شود.
شِما اسرائیل:
مراسم دو بار در روز هسته شِما اسرائیل شامل یک فراخوان کوتاه است (بشنو، ای اسرائیل، خداوند خدای ماست، خداوند تنهاست)، و به دنبال آن سه قسمت از کتاب مقدس آمده است. فصل دوم (از فصل یازدهم کتاب تثنیه) بر باران متمرکز است.
و اگر فرامین مرا که امروز به شما میدهم بشنوید و اطاعت کنید و خداوند خدای خود را دوست بدارید و او را با تمام دل و با تمام جان خود پرستش کنید، من برای سرزمین شما باران خواهم داد. زمان مناسب، باران زودرس و باران دیر هنگام، و تو غلات، شراب و روغن خود را درو خواهی کرد. و در مزارع تو علف خواهم داد و تو خواهی خورد و سیر خواهی شد. مواظب باش که دلت فریفته شود و گمراه شوی و خدایان دیگر را بپرستید و در برابر آنها سجده کنید. زیرا آنگاه خشم خداوند بر شما شعله ور خواهد شد و او آسمانها را خواهد بست تا باران نبارد و زمین محصول خود را ندهد و شما به سرعت از زمین نیکویی که خداوند به شما می دهد هلاک خواهید شد.
این قطعه در خدمات عمومی دو بار در روز توسط یهودیان مذهبی حداقل برای 1200 سال و احتمالاً برای دو هزار سال خوانده شده است. باید به چند نکته توجه کرد.
همانطور که متن نشان می دهد، وعده ها و تهدیدها فقط در مورد سرزمین اسرائیل - "در زمینی که خداوند به شما می دهد" صدق می کند. اگر نافرمانی کنید، «از سرزمین پاک هلاک خواهید شد». این قطعه به طور خاص به محصولات زراعی - غلات (گندم و جو)، انگور و زیتون - اشاره می کند که از مهمترین محصولات کشاورزی قبایل کشاورز اسرائیلی پیش از سلطنت بودند که در منطقه تپه ای با چالش آب و هوایی در شرق دشت ساحلی منطقه ساکن بودند.
منطق الهی پشت یک هدیه گیج کننده از سرزمین موعود که از نظر آب و هوایی به چالش کشیده شده بود، که در آن جریان شیر و عسل به راحتی به خطر می افتاد، چه بود؟ همان متن تثنیه (11:10-12) توضیح میدهد که چرا بنیاسرائیل باید کشاورزی بارانی را به جای کشاورزی پررونقتر آبیاری انجام میدادند.
زیرا زمینی که برای تصاحب آن وارد میشوید، مانند سرزمین مصر نیست که از آن آمدهاید و بذر خود را در آنجا کاشتهاید و آن را آبیاری کردهاید، مانند باغ سبزی. امّا زمینی که برای تصاحب آن میروی، زمینی است پر از تپهها و درهها، که با باران آسمان آب مینوشد، سرزمینی که خداوند، خدای تو از آن مراقبت میکند. چشمان یهوه خدایت همیشه بر آن است، از اول سال تا آخر سال.
به عبارت دیگر، خود خدا به آبیاری مزارع بنی اسرائیل از طریق بارندگی توجه خواهد داشت. بر خلاف مصری ها با سیستم های آبیاری خود، اسرائیل در عوض باید به آسمان نگاه کند و برای تامین آب به خدا اعتماد کند. این یادآوری هواشناسی نزدیک به دو هزار سال است که دو بار در روز توسط یهودیان مهاجر مذهبی تکرار می شود.
آمیده سه بار در روز: «نماز ایستاده»
در کنار شما اسرائیل، آمیده دومین عنصر اصلی در کتاب دعای روزانه یهودیان است. این شامل 19 نعمت است (یکی از آنها بعداً به عنوان برکت شماره 12 درج شد). آمیده بدون صدا، بنابر الزام، سه بار در روز در حالت ایستاده رو به کوه معبد در اورشلیم خوانده می شود. هنگام خواندن نماز صبح یا بعد از ظهر در منیان (به نصاب لازم 10 نفر)، پیشوا پس از اینکه همه آن را بی صدا گفته اند، امیده را با صدای بلند می خواند.
اشاره به مداخله الهی در اقلیم اسرائیل در نعمت های دوم و نهم رخ می دهد. با این حال، متن باید با توجه به فصل تغییر کند. در طول فصل بارانی اسرائیل، برکت شماره 2 خدا را ستایش می کند، زیرا او "ماشیو هارواچ اومورید هاگشم" (باد می آورد و باعث باریدن باران می شود). در فصل خشک، یا آن کلمات حذف می شوند یا (در برخی سیدوریم) خداوند ستایش می شود زیرا او «مورید هاتال» (شبنم می آورد). نمازگزار باید حتماً در فصل مناسب از معبر آب و هوای مناسب استفاده کند. اگر شخصی مرتکب اشتباهی شود و خدا را به خاطر وزیدن باد و باران در فصل خشک ستایش کند، کل آمیده باید دوباره از ابتدا تکرار شود. باد و باران در خارج از فصل خود می توانند مضر باشند. اگر نمازگزار در فصل بارندگی اشتباهاً بجای باران شبنم بخواهد، ضررش کمتر است و نیازی به تکرار نماز نیست.
در حالی که برکت شماره 2 آمیده صرفاً قدرت خدا را بر باد و باران ستایش می کند، برکت شماره 9 شامل یک درخواست صریح در مورد محصولات و رطوبت است. در طول فصل بارانی اسرائیل، جمله این است: «ای خداوند، خدای ما، امسال را برای ما برکت بده... و شبنم و باران را به عنوان برکت بر سطح خاک بده...» مانند برکت شماره 2، در هنگام خشکی فصل کلمه "باران" حذف شده است. در برخی از سیدوریم حتی "شبنم" نیز حذف شده است.
فراوانی این دعاهای مربوط به آب و هوا حیرت انگیز است. یهودیان مذهبی در سراسر جهان 21 بار در هفته برکت شماره 2 را تلاوت می کنند. برکت شماره 9 در هفته های معمولی 18 بار خوانده می شود که در روز سبت (و اعیاد) حذف می شود. با در نظر گرفتن شما اسرائیل و آمیده، فراوانی نمازهای اجباری و صریح اقلیم در یهودیت بسیار بیشتر از آن است که در هر نظام مذهبی شناخته شده دیگری ثبت شده است.
دعاهای فصلی برای باران و شبنم
با این حال، دعاهای دیگری نیز وجود دارد. فصول بارانی فقط یک بار در سال در اسرائیل شروع می شود، معمولاً در اکتبر / نوامبر. اندکی قبل از شروع فصل بارانی زمستان (امیدوارم)، یک دعای اضافی ویژه برای باران در یک جشنواره شاد اواخر پاییز به نام Shemini Atzeret درج می شود. این دعای ویژه باران، که بعداً در دوران معمول تنظیم شد، از نظر انسانشناسی پیچش جالبی دارد: به فرشتهای (اف بری) اشاره میکند که «استاد باران» است. در تکامل یهودیت خاخام، تعداد فرشتگان فراتر از چهار فرشته ای بود که در پایان کتاب مقدس عبری به نام آنها ذکر شده است. تصور می شد که فرشتگان از جانب خداوند بر پدیده های مختلف طبیعی تسلط یافته اند. فرشته اف بری «سر مطر» (استاد باران) است. هیچ دعایی متوجه خود فرشته نمی شود. دعا به خداست و از او میخواهد که فرشته عف بری را به توزیع بارندگی و «نرم کردن صورت زمین بایر هنگامی که مانند سنگ خشک میشود» دستور دهد.
اقدامات بحران: زمانی که باران مورد انتظار تحقق نیابد
بحرانهای مهم اقلیمی ثبت شده در کتاب مقدس که یهودیان را تحت تأثیر قرار میدهند تقریباً همگی با خشکسالی مرتبط هستند، نه با سیل. با یک استثنای احتمالی، هیچ دعای فرمولی در کتاب دعای یهودیان وجود ندارد که به طور خاص برای مقابله با خشکسالی مداوم، که یک مشکل بزرگ در اسرائیل باستان و معاصر بوده است، تدوین شده باشد. در یهودیت خاخام، دعاهای روزانه معمولی برای باران همچنان در زمان خشکسالی خوانده می شود. در زمان خاخامها در دوره معبد دوم و پس از آن، یک واکنش استاندارد به خشکسالی، روزه توبهای دسته جمعی همراه با خواندن دعا بود که بسیاری از آنها از کتاب تهیلیم (مزامیر) گرفته شدهاند.
تلمود (Talmud, Tanit 19a n.d.) همچنین یک معجزه گر یهودی خاص را توصیف می کند که در زمان خشکسالی مداوم در سرزمین مقدس در قرن اول قبل از میلاد باران آورد. هونی ها-میگل (هونی دایره کش) دایره ای روی زمین کشید، در دایره ایستاد، چشمانش را بالا برد (اما احتمالاً مشتش نبود) و به خدا هشدار داد که تا زمانی که خدا باران نفرستد، دایره را ترک نمی کند. یک آب پاش کوچک آمد. "کافی نیست!" فریاد زد هونی. سیل آمد. "خیلی زیاد!" تمام جمعیت اورشلیم به دلیل سیلاب مجبور به فرار به سمت کوه معبد شدند. بالاخره مقدار مناسب رسید. برخی از خاخام ها می خواستند هونی را به دلیل گستاخی خطرناکش تکفیر کنند. با این حال، عقل سلیم غالب شد و آنها عقب نشینی کردند. (اگر باران ناگهان قطع شود چه می شود؟). برخی از تفاسیر تفسیری خوشبینانهتر از چرایی تکفیر نشدن هونی ارائه میدهند. خاخام ها او را به خاطر رفتار با خدا به عنوان پدری تحسین می کردند که فرزندش می تواند او را بداخلاق کند. به هر حال، مطابق با الهیات یهودی، تلمود نشان می دهد که این هونی نبود، بلکه خود خدا بود که باران را پدید آورد.
Religion and Climate Change: Rain Rituals in Israel, China, and Haiti
ویدوودان (به صربی: Видовдан، به معنای «روز سنت ویتوس») یک جشن ملی و مذهبی صربستان است، اسلاوا (روز جشن) که در 28 ژوئن (تقویم میلادی) یا 15 ژوئن مطابق با تقویم ژولیانی جشن گرفته می شود. کلیسای صربستان آن را به عنوان روز یادبود سنت شاهزاده لازار و شهدای مقدس صرب که در جریان نبرد کوزوو علیه امپراتوری عثمانی در 15 ژوئن 1389 (بر اساس تقویم ژولیانی) کشته شدند، تعیین می کند. این بخش مهمی از هویت قومی صرب و ملی صرب است.
این روز پس از قرن چهاردهم زمانی که نبرد کوزوو در روز سنت ویتوس در سال 1389 رخ داد، مورد توجه صربها قرار گرفت. یک ائتلاف مسیحی به رهبری صرب ها توسط شاهزاده لازار با ارتش عثمانی در میدان کوزوو جنگید.اگرچه نبرد به خودی خود بی نتیجه بود و سلطان مراد و شاهزاده لازار هر دو کشته شدند، اما منجر به فتح امپراتوری صرب توسط عثمانی شد. پس از مهاجرتهای بزرگ صربها در سال 1690، ویدوودان روزی برای گرامیداشت کسانی شد که در نبرد جنگیدند و "برای ایمان و میهن خود" سقوط کردند این تعطیلات توسط کلیسا در سال 1849 نهادینه شد و از نظر سیاسی و عمومی برای اولین بار در سال 1851 به عنوان نمایشی از مبارزه برای آزادی صرب ها از انقیاد عثمانی جشن گرفته شد. این به آرامی با رشد هویت های ملی در اروپا در قرن نوزدهم به محبوبیت دست یافت و به عنوان روز یادبود شناخته شد. پس از سال 1918، دولت یوگسلاوی ویدوودان را به عنوان روز یادبود برای گرامیداشت همه کسانی که در جنگ جان باختند، به ویژه کسانی که در جنگ های بالکان و جنگ جهانی اول کشته شدند، تعیین کرد.
ستایش سنت ویتوس در سرزمینهای اسلاو بسیار رایج شد، جایی که نام او (Sveti Vid) ممکن است جایگزین پرستش باستانی خدای نور Svetovid شده باشد.
در صربستان روز عید او که به ویدوودان معروف است از اهمیت تاریخی خاصی برخوردار است. این روز بخشی از افسانه کوزوو است - نبرد کوزوو در آن روز رخ داد. چندین رویداد به طور نمادین در آن روز رخ داده است، مانند ترور زوج سلطنتی اتریش در سال 1914. ویتوس قدیس حامی پادشاهی صربستان بود.
از اواخر قرن نوزدهم، انتشارات صربستان در ادبیات صرب ظاهر شد که این ایده را ترویج می کرد که این تعطیلات از خدای اسلاوی Svetovit سرچشمه می گیرد. اولین کسی که چنین دیدگاهی را مطرح کرد، ناتکو نودیلو بود، که آیین سوتوویت را به همه اسلاوها نسبت داد، که بعداً پرستش آنها در صربستان عمداً با قدیس با نام مشابه جایگزین شد. این دیدگاه توسط برخی از محققان بعدی تأیید شد. با این حال، عموماً اعتقاد بر این است که فرقه سوتوویت فقط در میان اسلاوهای پولابیا وجود داشته است و ویدوودان هیچ ربطی به این خدا ندارد و پیوند این خدا به تعطیلات، آفرینش رمانتیسم است.
کلیسای کاتولیک رومی
مشکی رنگ عزا است و در روز همه روح و در مراسم خاکسپاری پوشیده می شود، اما می توان آن را با بنفش جایگزین کرد. قبل از اصلاحات مذهبی، جلیقه های سیاه در روز جمعه خوب و همچنین در مراسم عزاداری و مراسم خاکسپاری پوشیده می شد. در مراسم تشییع جنازه کودکان غسل تعمید که قبل از رسیدن به سن عقل مرده بودند، لباس سفید پوشیده می شد.
کلیسای کاتولیک قدیمی آلمان
بنفش، نمادی از گذار و دگرگونی، در دورههای توبه قبل از عید پاک (روزهداری) و کریسمس (آدونت) و به عنوان جایگزینی برای رنگ مشکی نیز در مراسم تشییع جنازه کلیسا و در روز همه روحها پوشیده میشود.
سیاه رنگ عزاداری است و در روز همه جان ها، در مراسم تدفین و مراسم خاکسپاری پوشیده می شود. با این حال، اغلب با بنفش جایگزین می شود.
کلیساهای انجیلی
سیاه به عنوان رنگ عزا در مراسم تشییع جنازه یا به عنوان گزینه ای برای جمعه خوب، مگر اینکه - همانطور که عمدتاً اتفاق می افتد - لباس ها در روز جمعه خوب کاملاً کنار گذاشته شوند. همچنین در آخرین یکشنبه سال کلیسا، اگر به عنوان یکشنبه مردگان جشن گرفته می شود، از رنگ سیاه استفاده می شود.
مجموعه اعتقادات منسوب به ارواح آزاد برای اولین بار در متنی به نام: Compilatio de novo spiritu که توسط آلبرت کبیر در دهه 1270 گردآوری شد، در مورد گروهی از افراد مورد بررسی در ناحیه سوابین ریس آلمان یافت می شدند نوشته شده است. موضوعاتی که در این اسناد وجود دارد عبارتند از:
خودخداپرستی
به عبارت دیگر، اعتقاد به این که روح کامل و خدا به طور غیرقابل تمایز یکی هستند. این اغلب از طریق زبان عدم تمایز یا نابودی بیان می شد. این عقیده بدعت خواهد بود زیرا تمایز ضروری بین مخلوق سقوط کرده و خالق را تضعیف می کند.
انکار ضرورت مسیح، کلیسا و مقدسات آن برای رستگاری - به طوری که ریاضت و اتکا به روح القدس برای نجات کافی است. آنها معتقد بودند که می توانند مستقیماً با خدا ارتباط برقرار کنند و برای شفاعت نیازی به کلیسای کاتولیک ندارند.
طرد شریعت
منتقدان روح آزاد اعتقادات آنها را به این معنا تفسیر کردند که آنها خود را بالاتر از رفتار اخلاقی کلیسا می دانستند. و دیگر نیازی به شریعت نداشتند آیاتی مانند قلاطیان 5: 18 ("کسانی که توسط روح خدا هدایت یا رهبری می شوند دیگر تحت شریعت نیستند") به عنوان پایه و اساس چنین باورهایی در نظر گرفته شد.
احساسات ضد کلیسا
در اواخر قرن سیزدهم، چنین نگرانیهایی به طور فزایندهای در مورد گروههای مذهبی غیرقانونی مختلف مانند بیگینها و بغاردها که در دهههای قبل به شدت افزایش یافته بودند، اعمال شد. نگرانی در مورد چنین احساساتی سپس در جاهای دیگر، به ویژه در طول دهه 1300، و به ویژه در ایتالیا شروع شد. تا حدی به انگیزه چنین نگرانی هایی، در سال 1308 پاپ کلمنت پنجم یک شورای عمومی را فراخواند، که از اکتبر 1311 تا مه 1312 در وین تشکیل جلسه داد. به ویژه، این شورا باید با گزارش تفتیش عقاید پاریس (1308-1310) در مورد مارگریت بیگینگ را بررسی مینمود، کتاب آینه ارواح نوشته پورته که در فرانسه به خوبی خوانده شده بود، در سال 1310 به عنوان بدعت محکوم شد و پورته در آتش سوزانده شد). در نتیجه شورای وین بود. این باورهای مختلف را با ایده «روح آزاد» مرتبط کرد.
مقدمه
یکی از رسوم در نوروز رسم رنگ کردن تخم مرغ است، در این رسم در روز جشن تولد جهان تخم مرغ را که تمثیلی از نطفه باروری است که بزودی باید جان بگیرد تا زایش کیهانی انجام پذیرد. رنگ میکنند، پوست تخم مرغ خود نمادی از آسمان و طاق کیهان است. میترا نیز بنابر اسطوره از تخم کیهانی به وجود آمد.
مشابه این سنت درست در مسیحیت نیز وجود دارد و تخممرغهایی برای عید پاک مسیحی در رستاخیز عیسی مسیح تزئین میشود؛ قدیمی ترین سنت در این میان که همچنان در اروپای مرکزی و شرقی استفاده می شود، استفاده از رنگ و رنگ کردن تخم مرغ است.
یک رسم رایج در انگلستان در دوره قرون وسطی این بود که کودکان در روز شنبه قبل از شروع روزه در خانه به خانه می رفتند و برای تخم مرغ گدایی می کردند،مردم برای کودکان تخم مرغ می دادند. این رسم و رسم نیرنگ یا درمان، Trick-or-treating در شب هالوین، دقیقا مشابه رسم قاشق زنی در ایران که در شب چهارشنبه سوری است.
مفهوم نمادین
تخم مرغ ها، در فرهنگ پاگانیستی، نماد سنتی باروری و تولد دوباره بودند، در مسیحیت، برای جشن عید پاک، تخم مرغ های عید پاک نماد زایش دوباره عیسی است ، علاوه بر این، یک سنت باستانی رنگ آمیزی تخم مرغ های عید پاک با رنگ قرمز «به یاد خون مسیح ریخته شده در آن زمان مصلوب شدن او» بوده است. همچنین تخم مرغ در مسیحیت نمودی از تثلیث و راهی برای تشبیه تثلیث است زیرا پوسته، زرده و سفیده سه قسمت از یک تخم مرغ هستند.
پیشینه
این رسم تخممرغ عید پاک را میتوان بر اساس منابع بسیاری در مسیحیان اولیه بین النهرین ردیابی کرد (ویکی کی بلک (1 ژوئیه 2004). مقدمه ای بر فصول کلیسای اسقفی. انتشارات "کلیسا") در این مسیر این رسم از بین النهرین از طریق کلیساهای ارتدکس به اروپای شرقی و سیبری و سپس از طریق کلیساهای کاتولیک و پروتستان در اروپا گسترش یافت. در مقابل پیتر گینزفورد معتقد است که ارتباط بین تخممرغ و عید پاک به احتمال زیاد در اروپای غربی در قرون وسطی به وجود آمده است نه از طریق ایرانیان، زیرا مسیحیان کاتولیک از خوردن تخممرغ در روزهداری منع شدند، اما اجازه خوردن آنها در زمان فرا رسیدن عید پاک را داشتند.
در تحلیل این دو دیدگاهب اید گفت سبب این اختلاف در این است که منسا این رسم کجا است اگر مطابق نظر ژاکوب گریم، فولکلورشناس و فیلسوف بانفوذ قرن نوزدهم، عمل کنیم، باید منشا آن را در اروپا جستجو نمود زیرا وی در جلد دوم اسطوره آلمانی خود، حدس میزند که رسم عامیانه تخممرغهای عید پاک در میان مردمان ژرمن قارهای ممکن است از جشنهای بهاری الهه ژرمنی که در انگلیسی باستان به نام: اوستر Ēostre (همنام Ôstara) شناخته میشود، سرچشمه گرفته باشد. نام عید پاک در برخی از زبانها (مانند انگلیسی که به نام ایستر میگویند) به خاطر وی است. در این صورت نظر پیتر گینزفورد متین خواهد بود اما اگر نظر بیشتر کارشناسان مانند کی بلک در نظر گرفته شود که این مراسم از ایران آمده است باید آن را ریشه در ارتباط مسیحیان با ایرانیان به ویژه ارمنیان و کلیسای ارتدوکس دانست.
همچنین برخی بر این باروند این مراسم از از سلسله مصر و فرهنگ های اولیه بین النهرین و کرت یونان، برآمده است زیرا در این فرهنگ ها تخم پرندگان با مرگ و تولد دوباره، و همچنین با پادشاهی مرتبط بود، در 5000 سال پیش تخم های شترمرغ تزئین شده، و نمونه های نمادین از تخم شتر مرغ در طلا و نقره، معمولا در گورهای سومریان و مصریان باستان یافت میشود این روابط فرهنگی با پاگانیست ها ممکن است بر فرهنگهای اولیه مسیحی در آن مناطق تاثیر گذار بوده باشد. همچنین از طریق پیوندهای تجاری، مذهبی و سیاسی در مناطق اطراف مدیترانه تأثیر گذاشته باشد.
اما مشهو در بسیاری از منابع این است که رسم مسیحی تخممرغهای عید پاک از سنت نوروزی ایرانیان در میان مسیحیان اولیه بینالنهرین اقتباس شده است، که آنها را با رنگ قرمز «به یاد خون مسیح ریخته شده در مصلوب شدن او» رنگ آمیزی کردند (تامپسون، کنت (21 اوت 2013). فرهنگ و پیشرفت: جامعه شناسی اولیه فرهنگ، جلد 8). موید این نکته آنکه این مراسم در مسیحیت در ابتدای بهار برگزار می شود یعنی تقریبا مشابه زمان نوروز.