اصطلاح سرمایه اجتماعی عبارت است از شبکهای از روابط میان افرادی است که در جامعهای خاص زندگی و کار میکنند و آن جامعه را قادر میسازد تا به طور مؤثر عمل کند. این شامل کارکرد مؤثر گروههای اجتماعی از طریق موارد ذیل است:
1- روابط بین فردی.
2- احساس هویت مشترک.
3- درک مشترک.
4- هنجارهای مشترک
5- ارزشهای مشترک
6- اعتماد،
7- همکاری و تعامل
برخلاف اشکال مالی سرمایه، سرمایه اجتماعی با استفاده از بین نمی رود؛ در عوض، با عدم استفاده استفاده از آن یا از دست دادن آن کاهش می یابد. از این نظر شبیه مفهوم اقتصادی سرمایه انسانی است.
سرمایه اجتماعی معیاری از ارزش منابع است، چه محسوس مانند فضاهای عمومی، دارایی خصوصی و چه ناملموس مانند بازیگران، سرمایه انسانی، مردم و تأثیری که این روابط بر منابع درگیر در هر رابطه میگذارد. در گروه های بزرگتر برخی آن را شکلی از سرمایه توصیف کرده اند که کالاهای عمومی را برای یک هدف مشترک تولید میکند.
سرمایه اجتماعی برای توضیح عملکرد بهبود یافته گروههای مختلف، رشد شرکتهای کارآفرین، عملکرد مدیریتی برتر، افزایش روابط زنجیره تامین، ارزش حاصل از اتحادهای استراتژیک و تکامل جوامع استفاده شده است.
سرمایه اجتماعی تعاریف، تفاسیر و کاربردهای متعددی دارد. دیوید هالپرن[1] استدلال میکند که محبوبیت سرمایه اجتماعی برای سیاستگذاران به دوگانگی این مفهوم مرتبط است، زیرا «در عین حال که اهمیت امر اجتماعی را بازگو میکند، احساس اقتصادی سختی دارد»[2] از این رو هانیفان[3] در تعریف مفهوم، سرمایه اجتماعی را با کالاهای مادی در تقابل قرار می دهد و آن را به این صورت تعریف می کند:
من به املاک و مستغلات، یا به اموال شخصی یا به پول نقد اشاره نمی کنم، بلکه به آن چیزی در زندگی اشاره می کنم که باعث می شود این مواد ملموس در زندگی روزمره مردم بیشترین اهمیت را داشته باشند، یعنی حسن نیت، معاشرت، همدردی متقابل و اجتماعی. آمیزش میان گروهی از افراد و خانوادههایی که یک واحد اجتماعی را تشکیل میدهند... اگر ممکن است با همسایهاش و آنها با سایر همسایهها در تماس باشد، سرمایه اجتماعی انباشته میشود که ممکن است بلافاصله نیازهای اجتماعی او را برآورده کند. ممکن است دارای پتانسیل اجتماعی کافی برای بهبود اساسی شرایط زندگی در کل جامعه باشد. جامعه به عنوان یک کل از همکاری همه بخش های خود بهره مند خواهد شد، در حالی که فرد در انجمن های خود مزایای کمک، همدردی و همراهی همسایگان خود را خواهد یافت[4].
ظهور مفهوم سرمایه اجتماعی مدرن روشی جدید برای نگاه کردن به این بحث است که اهمیت اجتماع برای ایجاد اعتماد عمومی و در عین حال اهمیت انتخاب آزادانه فردی را برای ایجاد جامعه ای منسجم تر حفظ می کند؟ یا نه؟
مجموعه قابل توجهی از تحقیقات نشان میدهد که سرمایه اجتماعی میتواند اثرات نامطلوبی نیز داشته باشد. کار پیر بوردیو[5] نشان میدهد که چگونه میتوان از سرمایه اجتماعی برای تولید یا بازتولید نابرابری استفاده کرد، به عنوان مثال نشان میدهد که چگونه افراد از طریق به کارگیری مستقیم و غیرمستقیم ارتباطات اجتماعی به موقعیتهای قدرتمند دسترسی پیدا میکنند. وی در کتاب «اشکال سرمایه» بین سه شکل سرمایه تمایز قائل شده است: سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی. او سرمایه اجتماعی را به عنوان «مجموعه منابع بالفعل یا بالقوه که به داشتن شبکه ای بادوام از روابط کم و بیش نهادینه شده از آشنایی و شناخت متقابل مرتبط است» تعریف می کند[6]. برخورد او با این مفهوم با تمرکز بر مزایایی برای صاحبان سرمایه اجتماعی و ساخت عمدی جامعه پذیری به منظور ایجاد این منبع است. بنابراین بوردیو اشاره می کند که ثروتمندان و قدرتمندان از "شبکه پسران قدیمی" یا سایر سرمایه های اجتماعی خود برای حفظ مزایای خود، طبقه اجتماعی و فرزندانشان استفاده می کنند.
نمونهای از پیچیدگیهای تأثیرات سرمایه اجتماعی منفی، خشونت یا فعالیت باندهای جنایتکار است که از طریق تقویت روابط درون گروهی یا سرمایه اجتماعی پیوندی تشویق میشود. سرمایه اجتماعی پیوندی نوعی از سرمایه اجتماعی است که ارتباطاتی را توصیف می کند که افراد را در یک شکافی که معمولاً جامعه را تقسیم می کند، مانند نژاد، طبقه یا مذهب به هم مرتبط می کند. این انجمن ها هستند که بین جوامع، گروه ها یا سازمان ها "پل" می شوند.
پیامدهای منفی جمع گرائی سرمایه اجتماعی بیشتر با «پل زدن» با سایر گروه ها همراه است، بدون پل زدن سرمایه اجتماعی، گروههای «پیوند» از بقیه جامعه و مهمتر از همه از گروههایی که برای «افزایش» سرمایه اجتماعی باید با آنها پیوند برقرار کنند، منزوی و محروم شوند. سرمایه اجتماعی پیوندی یک مقدمه ضروری برای توسعه شکل قدرتمندتر سرمایه اجتماعی است.
پیوند و پل زدن سرمایه اجتماعی در صورت تعادل می تواند به طور مولد با هم کار کند، یا ممکن است علیه یکدیگر کار کنند. با تشکیل پیوندهای سرمایه اجتماعی و گروه های همگن قوی تر، احتمال پل زدن سرمایه اجتماعی کاهش می یابد. پیوند سرمایه اجتماعی همچنین میتواند احساسات یک گروه خاص را تداوم بخشد و امکان پیوند افراد خاص را بر اساس یک آرمان رادیکال مشترک فراهم کند. تحکیم پیوندهای جزیره ای می تواند منجر به اثرات گوناگونی مانند حاشیه نشینی قومیتی یا انزوای اجتماعی شود. در موارد شدید، اگر رابطه بین گروه های مختلف به شدت منفی باشد، ممکن است پاکسازی قومی رخ دهد. در موارد خفیف، پیوند اجتماعی جزیره ای فقط جوامع خاصی مانند حومه شهرها را به دلیل پیوند سرمایه اجتماعی و این واقعیت که مردم در این جوامع زمان زیادی را دور از مکانهایی دیگر زندگی میکنند، منزوی میکند[7].
[1]. Halpern
[2]. هالپرن، دیوید. سرمایه اجتماعی، صص 1-2.
[3]. Hanifan
[4]. هانیفان، "مرکز جامعه مدارس روستایی." سالنامه های آکادمی علوم سیاسی و اجتماعی آمریکا، ص 131
[5]. Bourdieu, Pierre
[6]. بوردیو، پیر. «سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی» در نابرابری های اجتماعی (دنیای اجتماعی، شماره ویژه 2)، ویرایش شده توسط راینهارد کرکل. گوتینگن: اتو شارتز و شرکت ص 249
[7]. بولین، بی. هکت، ای.جی. هارلان، اس.ال. کربی، ا. لارسن، ال. نلسون، ا. رکس، تی آر. ولف، "پیوند و پل زدن: درک رابطه سرمایه اجتماعی و کنش مدنی". مجله آموزش و پژوهش برنامه ریزی. 24: 64-77