طبق مستندات، والدین مانی از اعضای فرقه عرفانی مسیحی یهودی معروف به السیسایها بودند. نوشتههای مانوی نشان میدهد که مانی در دوازده سالگی و دوباره در 24 سالگی وحی دریافت کرد و در این دوره، از السیسایها، فرقه عرفانی مسیحی یهودی که در آن متولد شده بود، ناراضی شد.
الخسائیان، الکاسائیان، الکسایان یا الکاسائیان
یک فرقه مسیحی یهودی باستانی در بین النهرین سفلی، که در آن زمان استان آسورستان در امپراتوری ساسانی بود، بودند که بین سالهای ۱۰۰ تا ۴۰۰ میلادی فعال بودند. اعضای این فرقه که ریشه در ماوراء اردن داشتند، برای تطهیر مرتباً غسل تعمید میدادند و گرایش گنوسی داشتند.
نام این فرقه از بنیانگذار ادعایی آن، الخسای (Koinē یونانی: Ἠλχασαΐ در هیپولیتوس)، الکسای (Ἠλξαί در اپیفانیوس)، یا الکسای (Ελκεσαΐ در یوسبیوس و تئودورت) گرفته شده است. این فرقه فقط در تفاسیر مربوط به «بدعتها» توسط پدران اولیه کلیسا مستقیماً ذکر شده است.
هیپولیتوس (حدود ۱۷۰ - حدود ۲۳۶)
هیپولیتوس رومی (رد همه بدعتها، IX، ۸-۱۳) گزارش میدهد که در زمان پاپ کالیکستوس اول (۲۱۷-۲۲۲ میلادی)، یک مسیحی یهودی به نام آلکیبیادس اهل آپامیا به روم آمد و کتابی را آورد که به گفته او در پارت توسط مردی عادل به نام الخاسای دریافت شده بود. به گفته آلکیبیادس، این کتاب توسط فرشتهای به ارتفاع 96 مایل (154 کیلومتر) (337920 ذراع)، عرض 16 مایل (26 کیلومتر) (56230 ذراع) و عرض 24 مایل (39 کیلومتر) (84480 ذراع) بر روی شانهها نازل شده بود که رد پاهایش 14 مایل (23 کیلومتر) طول، 6 مایل (9.7 کیلومتر) عرض و 2 مایل (3.2 کیلومتر) عمق داشت. این فرشته غولپیکر پسر خدا بود که خواهرش، روحالقدس، با همان ابعاد او را همراهی میکرد.[5] آلکیبیادس اعلام کرد که در سال سوم تراژان (100 میلادی)، بخشش جدیدی از گناهان اعلام شده است و او غسل تعمیدی را توصیف کرد که باید این بخشش را حتی به گناهکارترین گناهکاران نیز منتقل کند.
تفسیر هیپولیتوس از کتاب 9، فصل 8 آغاز میشود. هیپولیت در بخش بعدی خود نقل میکند که آلکیبیادس تولد طبیعی، وجود پیشینی و تناسخ عیسی را آموزش میدهد، که لوئیس گینزبرگ در سال 1906 پیشنهاد داد که ممکن است با مفهوم آدم کادمون مرتبط باشد، و همچنین اینکه آلکیبیادس ختنه و شریعت موسی را آموزش میدهد.
هیپولیت سپس به تفصیل به توصیف آموزههای این گروه در مورد غسل تعمید میپردازد. برای همه گناهان ناپاک، حتی گناهانی که بر خلاف طبیعت هستند، غسل تعمید دوم «به نام خدای بزرگ و والا و به نام پسرش پادشاه بزرگ» با سوگند هفت شاهد نوشته شده در کتاب (آسمان، آب، ارواح مقدس، فرشتگان دعا، روغن، نمک و خاک) توصیه شده است. کسی که توسط یک سگ هار گزیده شده است، باید با تمام لباسهایش به نزدیکترین آب بدود و با استفاده از فرمول فوق، و با قول به هفت شاهد که از گناه پرهیز خواهد کرد، به داخل آب بپرد. همین روش - چهل روز متوالی غسل تعمید در آب سرد - برای مصرفکنندگان و برای افراد جنزده توصیه میشود. هیپولیتوس در فصل 11 خود، با جزئیات بیشتری به آموزههای کتاب، از جمله آموزههای شنبهگردی الخسای و دستور عدم غسل تعمید در زیر برخی از ستارگان نجومی، میپردازد. هیپولیتوس بررسی خود از الخساییان را در ردیهها، کتاب 10، فصل 12 با یک توصیه کلی برای اجتناب از بدعتگذاری که اطلاعات بیشتری ارائه نمیدهد، به پایان میرساند.
یوسبیوس (حدود ۲۶۳–۳۳۹)
یوسبیوس (تاریخ ۶.۳۸) خلاصهای از خطبهای در باب مزمور ۸۲ را که توسط اوریگن در حدود ۲۴۰–۲۵۰ میلادی در قیصریه ایراد شده است، ثبت میکند که مخاطبان خود را از آموزه «الکسائیت» برحذر میدارد. گزارش یوسبیوس از این خطبه، دومین منبع در مورد این گروه را تشکیل میدهد. به گفته یوسبیوس، اوریگن این بدعت را کاملاً جدید میدانست و اظهار میکند که این گروه نوشتههای پولس را انکار میکنند، اما ادعا میکنند که کتاب جدیدی از آسمان دریافت کردهاند
یوسبیوس (تاریخ ۶.۳۸)—کتاب ششم. فصل ۳۸. «بدعت الکائیتها».
در این زمان، خطای دیگری نیز پدید آمد که بدعت الکائیتها نامیده میشد و در همان ابتدا از بین رفت. اوریگن در یک موعظه عمومی در مزمور هشتاد و دوم، به این شکل از آن صحبت میکند: «مردی همین الان آمد، بسیار مغرور از توانایی خود، و آن عقیدهی بیخدا و بیدینی را که اخیراً در کلیساها ظاهر شده است، به نام «القصیها»، اعلام کرد. من به شما نشان خواهم داد که این عقیده چه چیزهای بدی را تعلیم میدهد، تا شما توسط آن گمراه نشوید. این عقیده بخشهای خاصی از هر کتاب مقدس را رد میکند. دوباره از بخشهایی از عهد عتیق و انجیل استفاده میکند، اما رسول را به طور کلی رد میکند. میگوید که انکار مسیح امری بیاهمیت است و کسی که میفهمد، در صورت لزوم، با دهان خود انکار میکند، اما نه در قلب خود. آنها کتابی را ارائه میدهند که میگویند از آسمان نازل شده است. آنها معتقدند که هر کس این را بشنود و باور کند، آمرزش گناهان را دریافت خواهد کرد، آمرزشی دیگر غیر از آنچه عیسی مسیح داده است.»
اپیفانیوس (حدود ۳۱۰/۲۰ – ۴۰۳)
یک قرن و نیم بعد، اپیفانیوس سالامی آن را در میان سامپسیانها، نوادگان السیسایهای اولیه، و همچنین در میان اسنیها و بسیاری دیگر از جوامع ابیونی یافت. اپیفانیوس همچنین اشاره میکند که این کتاب بکارت و پرهیزگاری را محکوم کرده و ازدواج را اجباری کرده است. این کتاب پرستش تصاویر مذهبی را برای فرار از آزار و اذیت مجاز میدانست، مشروط بر اینکه این عمل صرفاً یک عمل بیرونی باشد که در قلب انکار شود. نماز نباید به سمت شرق، بلکه همیشه به سمت اورشلیم انجام شود.
با این حال، تمام قربانیهای حیوانات محکوم شدند، با این انکار که توسط پاتریارکها یا در تورات ارائه شده است. پیامبران و همچنین حواریون مسیحی و همچنین پولس حواری و تمام نوشتههای او رد شدند.
اپیفانیوس از مردی به نام ژِکِسِی به عنوان برادر اِلکسِی یاد میکند (به یونانی: Iεξέος در Hæreses، xix. 1) و توضیح میدهد که نام این برادر از کلمه عبری به معنای "قدرت پنهان" و اِلکسِی به معنای "خدای پنهان" گرفته شده است. اپیفانیوس مینویسد که مقدسین اِلکسِیها دو زن بودند: مارتا ("معشوقه") و مارتانا ("معشوقه ما"). به گفته جوزف لایتفوت، به نظر میرسد که پدر کلیسا، اپیفانیوس (که در قرن چهارم میلادی مینوشت) بین دو گروه اصلی در درون اسنیها تمایز قائل میشود: «از میان کسانی که قبل از [الکسی (الکسای)، پیامبری از اوسیان] و در طول آن بودند، اوسیانها و نصارایان. «بخش 19 [غصب شده]» اپیفانیوس اوسیانها را اینگونه توصیف میکند:
پس از این فرقه نصارایان، فرقه دیگری که ارتباط نزدیکی با آنها دارد، به نام اوسیانها، ظهور میکند. اینها یهودیانی مانند اولی هستند... در اصل از نبطیه، ایتوریا، موآبیتیس و آریلیس، سرزمینهای فراتر از حوضهای که کتاب مقدس آن را دریای نمک مینامد، آمدهاند... اگرچه با شش فرقه دیگر از این هفت فرقه متفاوت است، اما تنها با ممنوع کردن کتابهای موسی مانند نصارایان باعث تفرقه میشود.»